بعلت وجوداشکال در سیستم ، این مطلب که در تاریخ دیگری ثبت شده بود مجددا" اینجا منتشر می شود
توی مراسم و مهمانی ها به محض اینکه اعلام رفتن کنیم، خداحافظی ها از همون کف زمین که نشسته ایم شروع می شود و تا چشم کار می کند، تا جایی که همدیگر را اندازه یک مورچه می بینیم، ادامه پیدا می کند:
خب احمد آقا ، صغرا خانم! خیلی زحمت دادیم با اجازه تون از حضورتون مرخص می شیم. با گفتن یه همچین جمله تراژدی و سریال اوشین وار خداحافظی شروع می شه. بیشتر از چهل بار توی خونه یارو خداحافظی می کنیم. حالا حساب کنید مثلا
حالا اومدن دم در: « ... خب اصغر آقا ببخشید مزاحم شدیم ، تو رو خدا شما هم یه شب تشریف بیارین. خداحافظ ، خداحافظ ، سلام برسونین ، خداحافظ ، خداحافظ .
توی این دست اگر تعداد خانم ها از دو نفر بیشتر باشد که دیگر واویلاست. تازه دم در خونه یادشون می افته دستور پختن قورمه سبزی و رنگ موها و آخرین خریدها و جدیدترین دکوراسیون را به هم بگویند و در تمام این مدت صدای دلنشین «خداحافظ ، خداحافظ» سلسله وار به گوش می رسد.
حالا همه سوار ماشین شدن و سرنشینان از چهار طرف ماشین تا کمر بیرون اومدن و دارن دست تکون می دن:«خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ » راننده هم برای عرض ارادت اون موقع شب
آخه یکی نیست بگه مگه می خواین برین سینه کش قبرستون که دل نمی کنین از هم!؟
تازه فردا ساعت
خیلی با مزه بود:) البته چاشنی خانمش مثل همیشه زیاد بود!! ولی خوب چون این دفعه به واقعیت نزدیک بود می شه نادیده اش گرفت !!!!:))
اگه چیزی چاشنی نداشته باشه که خیلی بی مزه است
سلام داداش .
ببین به نظرم این قشنگ ترین مطلبی بود که تا بحال نوشتی خیلی قشنگ بود خیلییییییییییییی
دستت درد نکنه
این یکی واقعا راسته...
یه مطلب هم از سلام و احوال پرسی و کل مراسم هم بنویس ٬که اون خود حدیث مفصل تر و اعصاب تری است