الغصه..

این قصه ما به غصه رسید.آقا رضا آرد فروش که موتور فروشی داره گفت چک را از جمشیدی بابت فروش موتور سیکلت گرفتم جمشیدی هم دو تا رسید آورد که چک را از آقای فهمی گرفته بود و او هم از موسی عباسی و دست آخر یه نفر را روز شنبه با خودش به آگاهی آورد که چک را بقول خودش به آقا موسی داده بود.این جوانک لاغر اندام بیست ساله بنام داود محمدنژاد گفت مغازه مرغ فروشی تو میدان تره بار بهمن دارم و چک را شاگرد مغازه گرفته و نمی دانسته که می بایست رسید بگیره، آخه بچه است تازه از روستا آمده حالیش نیست.

افسر آگاهی گفت تو بازداشتی ، به برادرش زنگ زد، چیزی نگذشت دو نفر آمدند با دویست هزار تومان پول که رضایت بدهم و بروند، گفتم اگر شاگرد مغازه گرفته این بچه را احضار کنید ، زنگ زدند بعد از سه ساعت اومد یه جوون هیکلی ،گفتم بچه که می گفتی اینه؟!! این بچه ! تا رسید گفت چک را خودش تحویل گرفته اینجا بود که اعتراف کرد تراول را خودم گرفتم اونها که مرغ خریدند  دو نفر بودند تراول را دادند با یه پیکان سفید رنگ فرار کردند!!!

وقتی پرسیدم کی تراول را گرفتی یه بار گفت چهارشنبه دفعه دیگه گفت پنجشنبه دست اخر گفت جمعه اونم ساعت 8 شب، وقتی رسید آقا موسی را که تراول را از این پسره گرفته دیدم تاریخ دریافت همان تاریخ روز سرقت یعنی جمعه بود.

ساعت دو بود که افسر پرونده منو کنار کشیده میگه این دزد کیفت نیست فقط یه اشتباه کرده که رسید نگرفته و تو این دردسر افتاده حالا می تونی بجز مدارکت خسارت مادی ات را ازش بگیری ، باورم نمی شد، گفتم یعنی چی؟ گفت : چقدر خسارت مادی داشتی؟ گفتم حدود 700 تومن گفت بهش می گم برداره بیاره اگر دزدت پیدا شد بهش برگردان!! پسره را صدا کرد و بهش گفت این مبلغ را فردا بردار بیار. آنقدر خوشحال شدند که حد نداره.کلی تشکر کردند.

اونروز و اون شب با خودم کلی کلنجار رفتم گفتم اخه مگه میشه یکی بگه من بی گناهم ولی حاضر باشه کل خسارت را بپردازه حداکثر اینه که بگه من پول چک سرقتی را می دهم. بهر حال یا راست می گه یا خلاف واقع اگر دزد نیست و واقعا" بی خبره که گرفتن پول معنا نداره و اگر مقصره که اینجوری موضوع ماست مالی میشه میره.

صبح رو بعد رفتم میدان تره بار بهمن، پرس و جو کردم  گفتند روز جمعه میدون تا ساعت یک بازه و هیچ بار مرغی هم نمیاد. برگشتم آگاهی دیدم متهم پرونده یه گشوه وایساده تا رسیدم یه پاکت از تو جیبش درآورد و گفت 600 هزار تومن آوردم .رفتم پیش افسر پرسیدم صحت حرفها این شخص را کی تایید می کنه؟ گفت خودم تایید می کنم.گفتم بدون بررسی؟ گفت : درست می گه.گفتم خودم بررسی کردم تو اون روز و اون ساعت نمی تونسته بابت فروش مرغ این تراول را گرفته باشه. پسره را صدا کرد و پرسید چک راکی گرفتی؟ گفت نمی دونم !! پرسید چه ساعتی؟ گفت نمی دونم، یادم نیست . خلاصه همه چیز را فراموش کرده بود. پرسید چقدر مرغ فروخته بودی گفت 240 تومن که همین تراول 200 تومنی را دادند و فرار کردند. و با اطمینان می گفت روز جمعه تا 8 شب میدون بازه.

به افسر تاکید کردم من نمی تونم این پول را به این شکل بپذیرم و ابهامات زیادی در این پرونده وجود داره ، اگر ایشان دزد کیف من هم نباشه ، به نظرم مطالبی که عنوان می کنه با واقعیت همخوانی نداره ، درخواست می کنم پرونده ام را به دادسرا بفرستید تا قاضی بررسی کند
نظرات 1 + ارسال نظر
محمد جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:09 ب.ظ http://delle.blogsky.com/

عید سعید فطر بر شما دوست عزیز و تمامی روزه داران مبارک

عید رمضــــــان آمد و ماه رمضان رفت

صد شوق که این آمد و صد حیف که آن رفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد