عیدتان مبارک

نوبهار آمد و چون عهد بتان توبه شکست

فصل گل دامن ساقی نتوان داد زدست

کاسه وکوزه تقوی که نمودند درست

دیدم آن کاسه به سنگ آمد و آن کوزه شکست

باز از طرف چمن ناله بلبل برخاست

عاشقان بی می و معشوق نخواهند نشست

مژدگانی که دگر باره گل از گلبن رست

بلبل سوخته خرمن زغم هجران رست

سرخ گل خنده زد و ابر به کهسار گریست

لاله بگرفت قدح بلبل عاشق شد مست