جنایات خانوادگی

خبر قتل و زنده بگور شدن دو دختر به دست پدرانشان بسیار دردناک و تامل برانگیز است.خواندن خبر برایم سنگین بود.گرچه هر روز حداقل چند خبر از قتلهای خانوادگی را می خوانیم اما گوئی ابعاد آن هر روز در حال گسترده تر می شود. فقط کافیست صفحات ده روز قبل همین روزنامه اعتماد را در آرشیو آن مطالعه کنید. خبرهائی از نوع مردان هوسرانی که قاتل زن و فرزندانشان می شوند، زنان بی سر پناهی که بخاطر آزار شوهرانشان نقشه قتل آنها به مباشرت مردی دیگر را اجرا می کنند و والدین و فرزندانی که که دستشان به خون یکدیگر آلوده می شود.

اینها همه در کنار تعرضات گروههای مختلفی تحت عناوینی چون کرکس و افعی و سیاه و انجام می گیرد. اگر این دومی را با طرحهای پر طمطراق امنیت اجتماعی بصورت نمایشی و با ارائه آمار ساختگی بتوان فرونشاند ، مسائل مبتلا به خانوادگی را با کدام گروه ضربت حل خواهند کرد؟

اگر خبر جنایت آن پدر اطریشی نسبت به دخترش مثل بمب در اروپا و دنیا به صدا در می آید و در مملکت ما رسانه های حکومتی آن را نشانه زوال اخلاقیات جوامع غربی به حساب می آورند، چنین حوادثی در داخل کشور که ذره ذره کانون خانواده ها را به نابودی می کشاند را چگونه می توان تفسیر کرد؟

تعصبات کور، قدرت عقل و فکر را از انسان سلب کرده ، چه بسیار کسانی چنین رفتارهائی را تایید نمایند. مگر همین چند روز پیش حکم برائت قاتلین کرمانی برای چندمین بار صادر نشد؟

در جامعه ای که اسباب تحریک غرایز هر روز افزون تر می شود سرکوب بیش از پیش آنها نتیجه ای جز این نخواهد داشت. آن عالمی که در کهنسالی تنها چشم و گوشش از جمله حواس بدنش کار  می کند چگونه می تواند حس و حال جوانان امروزه این مملکت را درک کند همه اینها را که نمی توان با مراسم اعتکاف هدایت نمود.

اظهارات پدری که دختر 17 ساله اش را کشت