بالاخره غائله کردان امروز ظهر در حالی که مجلسیان نماز و ناهار را به تاخیر انداخته بودند ختم شد. به نوع ختم آن که خیر بود یا شر کاری ندارم .زیرا اگر فهم سیاست کار ما بود که دیگر سیاست نبود. باری همین اندازه که کردان آنقدر "رو" یا بقول دولتی ها اعتماد به نفس داشت که علی رغم همه حرف و حدیثها و فشارها که در قالب مطلب و کنایه و جک و اس ام اس برای او زده شد استعفا نداد و برای دفاع به مجلس آمد در حالی که رئیس اش که مستحق واقعی استیضاح او بود او را همراهی نکرد کلی کار را خوشمزه کرد. بعد از جریان استیضاح تلخ عبدا... نوری وزیر کشور خاتمی در سال 77 یعنی ده سال قبل آن هم نه بخاطر جعل مدرک بلکه بخاطر میدان دادن به آزادی های اجتماعی و باج ندادن به جناح قدرت طلب و استیضاح شیرین عطاا... مهاجرانی که سربلند از آن رها یافت جریان امروز گرچه نیجه آن مشخص بود ولی لا به لای حرفها نکات جالبی شنیده می شد. نطق بیژن نوباوه خبرنگار جنگی سابق و مجروح شیمیائی که زمانی کارمند همین کردان بوده و واکنش کردان در اواخر دفاعیاتش اوج جلسه بود بخصوص آنجا که کردان به او گفت "بنده به خاطر خانواده خود بسیاری از مطالب را از پشت تریبون مطرح نکردم، اما آقای نوباوه! بنده اکنون نمیدانم که آیا همسر بنده برای من میماند یا نه و آیا در چنین شرایطی حق ندارم که از خانواده خود و از اتهاماتی که به اینجانب وارد می شود، دفاع کنم؟". که اشک همه را در آورد!! اما از این حرفها بگذریم! نوباوه در جواب شعر کردان شعر زیر را خواند که برایم جالب انگیزناک بود. نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی بر رست و ببالید بر او بر به روز بیست ؟ پرسید از آن چنار که «تو چند سالهای؟ گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است »خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز بر تر شدم بگو تو که این کاهلی ز چیست؟ او را چنار گفت که «امروز ای کدو با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان آنگه شود پدید که از ما دو مرد کیست» |