عشق بی سرانجام

خانم جیرجیرکه اومد به آقا خرسه گفت من دوستت دارم ! و عاشقت شده ام .آقا خرسه گفت :« زمستان شروع شده و وقت خواب زمستانی من فرا رسیده ، باشه وقتی بیدار شدم در مورد این موضوع با هم صحبت می کنیم».

سه ماه بعد ، وقتی آقا خرسه از خواب زمستانی بیدار شد ، هر چه گشت خانم جیرجیرکه را پیدا نکرد آخه اون نمی دونست که جیرجیرکها سه روز بیشتر عمر نمی کنند !!

نظرات 1 + ارسال نظر
پسر نیمه شب پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:09 ب.ظ

خیلی قشنگ بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد