اکبر محمدی در زندان درگذشت. به همین راحتی ، او هم اعتصاب غذا کرد اما در این وانفسا هیچ تبلیغاتی صورت نگرفت و یا نگذاشتند همچون اکبر گنجی شود. مشکوک بودن مرگش با انتقال شبانه جسدش به آمل و دفن سریع او بدون آنکه ناظران بی طرف رسیدگی کنند بیشتر شد. زهرا کاظمی هم چنین سرنوشتی داشت.
اکبر محمدی که در واقعه کوی دانشگاه بهمراه برادرش دستگیر شد عفو رهبری از اعدام رهائی یافت! و قرار بود بعنوان دانشجوی زندانی مورد عفو و آزادی قرار بگیرد.اما چه شد که اینگونه نشد. گویا همان اراده ای که باعث صدور حکم اعدامش شد با وجود عفو، تا او را به مرگ نسپرد دست از سرش بر نداشت . چه می توان گفت . رئیس دادگستری علت مرگش را در دست بررسی می داند. رئبس زندان از مرگ یکباره او و حال خوب او تا قبل از مرگش خبر می دهد.هرکی نداند تصور می کند تو زندان با لا سر هر زندانی یک پزشک گذاشته اند و دائم در حال چک کردن حال و روز او هستند. من نه او را دیده ام و نه می شناسمش ، به واسطه اخبار کوی دانشگاه و سایتهای مختلف با نامش آشنا شدم اما همین اندازه می دانم که با هیچ معیاری چنین رفتارهائی قابل پذیرش نیست. مگر با منوچهر برادرش ، و یا احمد باطبی بخاطر یک پیراهن چنین نکردند از این نمونه ها فراوان است اما مرگ در زندان موضوع دردناک دیگری است.فردی که به هر علت در چنگ عدالت اسیر می شود حفظ جانش هم بعهده همان کسانی است که او را در بند کرده اند .حتی در مورد یک قاتل که حکم مرگش ساعتی دیگر اجرا می شود نیز چنین حکمی صادق است .
سلام . برات آرزوی زنده موندن و طول عمر می کنم
شعره پائینی عالی بود
متنه پائین تر از اون محشر
خانه از پای بست...خواجه از این طرح ساماندهی حجاب خبر جدیدی نداره؟!! ما بد جوری بین زمین و اسمون موندیم!!!چیکار کنیم آخه!!