آیات شیطانی

فتوای قتل سلمان رشدی
 هر ساله در چنین ایامی واکنشهای مختلفی بر می انگیزد.اگر چه میزان آن هر سال کاهش می یابد. سوال اینجاست که چرا ایران اقدامی در جهت اجرای این فتوا انجام نمی دهد و فقط در بیانیه ها و اطلاعیه ها به آن پرداخته میشود؟ بعید می دانم حکومت در اجرا آن ناتوان باشد پس علت چیست؟
شاید دولت مردان ما هم متوجه شده اند که در دنیای کنونی شرائط چنین کاری فراهم نیست و تبعات فراوانی برای ایران در پی دارد. حال اگر دشمنان این مملکت که حامیان سلمان رشدی هستند خود اقدام به این کار بکنند تا آتشی را شعله ور کنند با وجود این اطلاعیه ها و حمایتها که اکنون مصرف داخلی دارد آن موقع تکلیف این مردم چه می شود ؟

روز والنتاین

فردا روز والنتاین است.
این روز به واقع نمادی از دوستی و همدلی است . اینکه ریشه و سابقه آن چیست دقیقآ مشخص نیست.آنچه معلوم است آنکه هر کسی در این روز برای بهترین دوست خود هدیه ای می فرستد.
نکته جالب رویکردی است که جوانان ایرانی به این روز پیدا کرده اند . آمار گلفروشی ها و بوتیک داران مدعای این مطلب است .این هم نتیجه دنیای ارتباطات است. وقتی در این مملکت جائی برای این گونه برنامه ها باز نشود طبیعی است که الگوهای دیگری جایگزین خواهد شد.
چنین مواردی با موعظه و سخنرانی هم قابل حل نیست. شبیخون فرهنگی زمانی بوجود می آید که زمینه فرهنگی مناسب وجود نداشته و یا به آن بها لازم داده نشود .
این مملکت از دوران قبل از اسلام سابقه فرهنگی عمیق داشته است.به هر بهانه ای جشنی بر پا می کردند.جشنهای نوروز ؛ مهرگان ؛ سده ؛ آبریزان و....همه در این مملکت جریان داشته تا بهانه ای باشد برای دوستی و شاد بودن . اما الآن چه داریم ؟

امان الله

امان الله درویشی دوست نازنین من مدتی است بخاطر تهیه گزارش اوراق مشارکت مهمان ماست.روحیه شاد او به همه انرژی می دهد. طنز او درمورد عیسی و موسی در این مدت باعث شد تا پای آقای حشمتی هم به جمع ما باز شود.در این میان نباید از نقش  حسین روحی  غافل شد.
امان دختر زیبائی بنام نگار دارد و تا فرصت می کند از کوچه برلن برایش لباس می خرد.انشالله همیشه سالم باشد.

اولین جریمه

دیروز مهمان محسن بودیم.

خیلی تدارک دیده بودند.  تمام کوچه پس کوچه های کرج یخ بسته بود.بخاطر آخرین فیلم جشنواره صبح خواب ماندیم و سر ظهر رسیدیم کرج.تا آخر شب ماندیم .هوا آنچنان سرد که بخار شیشه ها هم یخ بسته بود.دیر وقت بود که برگشتیم .توی بزرگراه همت نگهداشتم تا شیشهماشین را پاک کنم.وقتی سوار شدم یادم رفت کمربند را ببندم.پانصد متر جلوتر گشت پلیس جلویم را گرفت و جریمه ام کرد.
اولین برگه جریمه را دریافت کردم. ۴۰۰۰تومان ناقابل.خدا کند آخریش باشه . انشاءالله