یک شب بد

دیشب پس از خاتمه مناظره میر حسین با احمدی نژاد نمی توانستم ذهنم را از موضوع آزاد کنم. یه موقع می گفتم ایکاش برنامه 90 سیاسی هم می داشتیم. دیشب معلوم شد این عرصه ، عرصه لجن مال کردن افراد است.

اونهائی که سخنشان را با نام خدا و زیارت نامه شروع می کنند همچون برنامه هویت ، نیمه پنهان کیهان را به مردم عرضه نمودند.

شاید خیلیها با این حرفها در پوست خود نمی گنجیدند. اما آن چه از بین رفت  اخلاق بود.

در این دوران دروغ گوئی مباح شد. عده ای به راحتی در میدان سیاست دروغ گو شدند. آنها سخن نادرست خودرا سخن سیاسی نامیدند. یعنی اگر حرف دروغی از دهانشان درآمد گفتند طرف!! سیاسی جواب داد.

یعنی سیاسی مترادف دروغ شد. حال این را کنار این شعار بگذارید که سیاست ما عین دیانت ماست. واقعا دیگر از دین و دیانت چیزی باقی خواهد ماند؟

دیشب جوونائی که دست جمعی راسته خیابان ولیعصر را طی می کردند شعار می دادند: صل علی محمد بوی صداقت آمد. به دورانی رسیدیم که دلمان برای استشمام اندکی  بوی صداقت و راستی تنگ شده است.

گرچه باور دارم که با رفتن احمدی نژاد و آمدن میر حسین و کروبی و دیگران نفعی به حال ما ایجاد نخواهد شد اما همین اندازه که شخصی بیاید که ذره ای کرامت انسانی را رعایت نماید کافیست.

به نظرم دیشب شب بدی بود.

خدا سحرش را ختم بخیر کند

چشمان پر امید

 

 

آقای رآس (RAAS) برای حل و فصل مسائل قرارداد شرکتش دیشب آمده بود ایران و امروز با ما جلسه داشت، سر میز ناهار گفت دیشب از فرودگاه که می آمدم زیر پل پارک وی با سنگ به ماشین ما حمله کردند. دو گروه جوان ساعت 2 نیمه شب با هم زد و خورد می کردند و پلیس وی‍ژه هم در آنجا حضور داشت.

تعجبش زمانی بیشتر شده بود که متوجه شده بود اینان طرفداران دو کاندیدا هستند. می گفت تو اروپا جوونا کاری به این مسائل ندارند اما اینجا برعکس است.

با وجود این حرکات زننده در مجموع روزها و شبهای خوبی سپری می شود. شور و نشاط خاصی بین جوانان موج می زند. در چشمانشان امید موج می زند.

ایکاش این امید به یاس مبدل نشود.

گوئی این امید به من هم سرایت کرده ، با خیر مقدم به خودم!