گواهی چهار عادل

مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می گیرد که « والله، بالله من زنده ام! چطور می خواهید مرا به خاک بسپارید؟» اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: « پدرسوخته ی ملعون دروغ می ‌گوید. مُرده !» مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: «این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که ُمرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند. حال آنکه ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش می‌بریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا ً جایز نیست!

نظرات 4 + ارسال نظر
محبوب دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:49 ب.ظ

برای اجرای احکام شرعی از هیچ چیز فروگذار نباید کرد!!

همین که چهر تا عادل خداشناس !!! پیدا شده کفایت می کنه دیگه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ق.ظ http://weblognameh.blogsky.com

سلام .
امروز آمدم وبلاگت .
خوشحالم که آمدی و سالم و سلامتی .
به ما هم سری بزن .
آدرس جدید من
http://weblognameh.blogspot.com

مگر قرار بوده بلائی سرمان بیاید؟

[ بدون نام ] شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:04 ق.ظ

مگه ما گفتیم بلای سرت اومده ؟
دیدم چند وقته مطلب جدید ننوشتی گفتیم خوشحالیم
که آمدی و سالم و سلامتی . اگر ناراحتت شدی
... بیخیال کش ندیم بهتره .

کش کجا بود؟
از اینکه خوشحالید خوشحالیم

محبوب دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:58 ق.ظ

عید شما مبارک

عید شما هم مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد