تجربه

تجربه ، مع

نتیجه جالبی به دست آمد از این قرار سوال : نظر خودتون رو راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟ و کسی جوابی نداد... چون در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟ در آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟ در اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟ در اروپای غربی کسی نمی دانست کمبود یعنی چه؟ در آمریکا کسی نمی دانست سایر کشورها یعنی چه؟؟؟؟

پرده فروشی

از خیابان ولیعصر رد می شدم.مغازه های پرده فروشی را می دیدم.پیش خودم گفتم چه شغل خوبی دارند اینها، نه بخاطر موقعیت مکانی و درآمدشان بلکه بیشتر بخاطر مشتری هایشان، بازهم نه بعلت ظاهر آدمهاش چون خیابان ولیعصره!! از این بابت که کسی که میره واسه خونش پرده بخره به نظر بایستی مشکلات دیگرش حل شده باشه و فقط غمش نداشتن پرده واسه خونش باشه، غیر از اینه؟ در اینجا با مشتریان درمانده وبدبخت بیچاره سروکار نداری، هیچ دغدغه فکری و استرس کاری هم برات پیش نمیاد. اتفاقا از اینکه می بینی مشتریانی به سراغت می آیند که با شادی و خوشحالی به دنبال طرحهای زیبا می گردند و جنس خوب انتخاب می کنند احساس خوبی دست می دهد.

عمامه برداری

احمدی نژاد از ترس اعتراضات، آفتاب نزده ، پشت درهای بسته تو دانشگاه علم و صنعت سخنرانی آتشین دیگری به راه انداخت  بازهم تهدید به افشاگری، احمدی نژاد دوباره همه چیز را لای هم پیچید و تمام مشکلات را گردن یه عده جاسوس و فاسد انداخت.

رئیس جمهور موقع سخنرانی چه چیز باید بگوید و چه نباید بگوید.آیا چون رئیس جمهور است و تلویزیون هر روز نشانش می دهد و تریبون در اختیار دارد باید با تهدید و ارعاب حرف بزند آنهم با داخلی ها ، یقینا خیلی از مخاطبین او از سران نظام هستند.

وقتی لاریجانی درلفافه عنوان کرد با استعفایم قصد داشتم دست رئیس جمهور را در تصمیمات باز بگذارم  نشان از خود رائی وی دارد تا جائی که حاضر است همه چیزرا قربانی کند.

درست امروز مخاطب اصلی وی یعنی رفسنجانی در سمیناری که جاسوس مورد نظر احمدی نژاد، موسویان، درردیف اول نشسته بود از جدی بودن تهدیدات خارجی گفت. دود این سیاسی بازی ها و اختلافات به چشم مردم خواهد رفت. سخنرانی بنی صدر در دانشگاه تهران را به خاطر دارید، تهدیدات او به افشاگری ، از تریبون دانشگاه ، همانجائی که امروز تریبون نماز جمعه قرار دارد.در خاطرات آن سالها می خواندم که در آن زمان رهبر فعلی ، هاشمی و شخص دیگر پیش امام می روند، عمامه از سر برمی دارند و خواستار برخورد با بنی صدر می شوند.

آیا امروز هم کسی این کار را خواهد کرد؟

 

عزت مملکت

زیمنس هم به تحریم کنندگان ایران پیوست. این شرکت هرگونه عقد قرارداد آتی را با ایران متوقف کرد .انتظار می رفت که این اتفاق بیفتد اما انجام آن قبل از صدور قطعنامه سوم حکایت از فشار بیش از حد آمریکا دارد. شاید دیدار خانم مرکل از آمریکا و ملاقات خصوصی در مزرعه بوش یکی از علل آن باشد. زیمنس یکی از شرکتها بزرگ تامین کننده تجهیزات نفتی و پتروشیمی است. باید گفت زیمنس و مان آلمان تنها تولید کنندگان غیر آمریکائی کمپرسورهای اصلی واحدهای پتروشیمی اند.

البته ما قراردادمان را چند ماه پیش با زیمنس نهائی کردیم اما یک شرط گذاشت و آن اینکه اگر کمپرسورهای ساخته شده  رادولتش اجازه ندهد تا به ایران حمل شود کل پول آن را دریافت کند.ما هم چاره ای جز پذیرفتن آن نداشتیم. حتی گارانتی پیش پرداختش را هم مشروط ارائه داد . که در سیتم بانکی ایران غیر قابل پذیرش است. ماجرا خیلی پیچیده شد که جای گفتن ندارد. می بینید این همان عزتی است که از آن دم می زنند عزت و سربلندی که مملکت ما در این دو سال بدست آورده است. صدایش بعدا" در خواهد آمد.