بعد از افطار

 بعد از افطار با خانم همسر رفتیم بیرون کمی پیاده روی، دیر وقت بود ، هوای دود گرفته شهر هیچ حال خوشی به انسان نمی داد، جلوی مسجد محله پلاکارد بزرگی نصب بود. روش نوشته بود مراسم اعتکاف از 21 تا 23 ماه رمضان، تا حالا نشنیده بودم، گویا کار فرهنگی دیگری در تقویم مناسبتهای مذهبی قرار گرفت.در کنارش هم روی یه تابلوی دیگر از برقرار بودن سونا و جکوزی باشگاه مسجد از افطار تا سحر خبر داده بود. خوب شاید احیاء گرفتن شبهای ماه مبارک رمضان در سونا و جکوزی آنهم اگر متعلق به مسجد باشه ، ثواب چند برابر داشته باشد.

موقع برگشت ، دوره گردی با چرخ دستی اش که چراغ پیک نیک روشن روی آن دیگر رمقی برایش نمانده و ته سینی روی چرخش مقداری زغال اخته مانده بود با عجله بسمت خانه می رفت ، به گمانم، با خودم گفتم این چرخ دستی تمام سرمایه کار  و امرار معاش زندگی اوست. واقعا چقدر امروز کاسب بوده  است.

دلگشائی کن

دلم گرفته خدا را تو دلگشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ی ما بین و دلگشایی کن
دلی چو اینه دارم نهاده بر سر دست
ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن
ز روزگار میاموز بی وفایی را
خدای را که دگر ترک بی وفایی کن
بلای کینه ی دشمن کشیده ام ای دوست
تو نیز با دل من طاقت آزمایی کن
شکایت شب هجران که می تواند گفت
حکایت دل ما با نی کسایی کن

غمزه هلال ماه

گوئی این موضوع رویت هلال ماه هر سال می بایست سوژه باشه، هر چقدر هر ساله تیم و گروه و تجهیزات به اطراف و اکناف می فرستند هلال ماه غمزه اش بیشتر میشه اما امسال که دیگر نوبر بود. هلال ماهی که تو شب دیده نشد یکباره سر ظهر برای مقام معظم رهبری رؤیتش مسجل شد.

شب قبل حاج آقائی را تو هلی کوپتر نشان می داد که با نقشه ای در دست به خلبان فرمان می داد که کدام طرف برود تا بلکه طبق مختصات ماه را بیابد. در کنار این گروههای بسیاری با تجهیزات فراوان اقدام به رصد می کردند.اما از دیشب تا حالا چه گذشت معلوم نیست.

التماس دعا

میزان رای اقلیت است

اتفاقات جالبی داره روی میده ، اول از همه گل مراد رفت بالا منبر و با همان اعتماد به نفسش گفت که به حزب نیاز نداریم و به هیچ خزبی باج نمی دم. البته این که ملت به حزب نیاز نداره کاملا" صحیحه چون هزاران نیاز دیگر داره که هنوز برآورده نشده و هر روز هم به آن اضافه هم می شود.اما این باج ندادنش به احزاب خیلیها را کفری کرده به گونه ای رئیس موتلفه هم دادش بلند شده و کروبی هم دیروز به محمود گفت دم در وایسا، البته الان نه سال 88 ، چون همین مردم محروم از احزاب جوابت را خواهند داد. حالا جواب مردم چه خواهد بود بماند.

اما جان کلام، امروز از دهان گوهربار جنتی درآمد. همان که هفته پیش رقابت در ریاست را تو مجلس خبرگان به هاشمی واگذار کرد. گفته در اسلام همیشه باطل در اکثریت بوده ولی عامل پیشرفت اسلام همان اقلیت اندک بوده است. بقولی فاطمه رجبی که 34 رای جنتی را برجسته تر از 41 رای هاشمی دانسته جنتی هم افعال اقلیت اسلام را برجسته تر عنوان کرده است. وقتی دقیق شوی می بینی سخنان جنتی همان سخن امام است که گفت "میزان رای ملت است" اما نگفت کدام ملت، همه ملت ، اکثریت ملت ، اقلیت ملت، خوب مهم تعداد رای نیست و برجستگی مهم است پس اقلیت برجسته از اکثریت معمولی ارجحیت دارد.

از این حرفهای خطرناک جسته و گریخته و در لفافه در این چند ساله شنیده می شد ولی امروز می بینیم با کمال پرروئی آقایان افکار منجمد خود را در جامعه نشر می دهند.

اما یک ابهام اگر گل مراد با رای اکثریت انتخاب شده با سخن جنتی بر حق نیست و اگر جنتی می گوید بر حق است پس با رای اقلیت آن هم با تقلب از تو صندوق درآمده است. کدام درست است؟