همهمه

آتش دوزخ ز ما ، تردامنان رنــــگی نداشت

آنچه ما را سوخت آنجا ، خجلت تقصیر بود

 

چند وقت پیش در مجلس ختمی شرکت کردم. سر و صدای خانمها در اینگونه مجالس ، تصور می کنم از صدر اسلام !! ، همواره  یک مشکل  اساسی بوده است . اگر متوفی جوان و یا مرگی ناگهانی باشد شیون و فریاد هم لابه لای صحبتها به گوش می رسد.

زمانی که روحانی مجلس بالای منبر رفت علی رغم کوچک بودن مسجد ، به علت همین همهمه ، صحبتهایش قابل فهم نبود (البته این چیز مهمی نیست!!) عده ای از حضار برای ساکت کردن خانمها شروع به هیس هیس کردند. یک نفر به روحانی کفت تذکری بدهد ، حاج آقا هم صدایش را کمی بلندتر کرد و گفت : فکر می کنید تذکر من تاثیری دارد؟ من خودم یکی از اینها را تو خانه دارم حریف او نمی شوم اینها که صد نفرند چطور ساکتشان کنم ؟!!

همین هم شد .با این تذکر و فرستادن صلوات ، خانمها مجددا به صحبتهایشان ادامه دادند.

 



خاطره ای جالب از خاتمی را اینجا بخوانید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد