در آن شهری که مردانش عصا از کـور می دزدند
من از خوش باوری آنجا محبت جست و جو کردم
انفجاری دیگر در اهواز روی داد و عده ای کشته وزخمی شدند. لینک.پس اینکه قبلا" گفتند کلیه عوامل انفجارها دستگیر شدند همه اش الکی بود
شبی از شبها مردی خواب عجیبی دید. او دید که در عالم رویا پا به پای خداوند روی ماسههای ساحل قدم می زند و در همان حال، در آسمان بالای سرش، خاطرات دوران زندگی اش به صورت فیلمی در حال نمایش است.
او که محو تماشای زندگیش بودف ناگهان متوجه شد که گاهی فقط جای پای یک نفر روی شنها دیده میشود و آن هم وقتهایی است که او دوران پر درد و رنج زندگیش را طی میکرده است.
بنابراین با ناراحتی به خدا که در کنارش راه میرفت رو کرد و گفت:
پروردگارا... تو فرموده بودی که اگر کسی به تو روی آورد و تو را دوست داشته باشد، در تمام مسیر زندگیش کنارش خواهی بود و او را محافظت خواهی کرد. پس چرا در مشکلترین لحظات زندگی ام فقط جای پای یک نفر است، چرا مرا در لحظاتی که به تو سخت نیاز داشتم، تنها گذاشتی؟
خداوند لبخندی زد و گفت:
بنده عزیزم، من دوستت دارم و هرگز تو را تنها نگذاشتهام. زمان هایی که در رنج و سختی بودی، من تو را روی دستانم بلند کرده بودم تا به سلامت از موانع و مشکلات عبور کنی!
سلام
خیلی ممنون بابت لینک ......موفق باشید
راجع به قسمت اول بگم خیلی زیبا بود ...
دمت گرم عزیز ...
بوی خدا تو کوچه هاست ... سحر شده اذون بگید
ما گم شدیم باید بیاییم ...
یا علی