سخنان دیروز رهبری در حمایت از دولت احمدی نژاد ، اگر نگویم بی سابقه بسیار کم سابقه است از دولت هاشمی که مورد اعتماد رهبری هم بود به این صراحت حمایت نشد. در زمان خاتمی ، علی رغم فشارها و حتی توهین های مکرر از سوی همین جناحی که الان دولت را در دست گرفته است ، چنین حمایتهائی صورت نگرفت .
اینکه باید از دولت حمایت بشود شکی نیست .اما حد و مرز آن کجاست ؟ آیا باید بنشینیم و شاهد رفتارها و گفتارهائی باشیم که که تمام جوانب زندگی ما را تحت الشعاع قرار می دهد. آیا حمایت رهبری یعنی حمایت از تمامی گفته های تنش آلود احمدی نژاد است؟ یا حمایت از رکود بازار سرمایه است؟
اما چه چیز باعث شده با وجودی تازه
اینکه گفته شده برخی مطالب روزنامه ها غیر منصفانه است ، به نظرم مقدمه ای است برای بستن هر گونه انتقاد به عملکرد ضعیف دولت ، زیرا این تشکیلات که حتی مدیران رده پائین دولتهای قبلی هم حاضر به همکاری با آن نشده اند ، شش ماه که سهل است ، یکسال دیگر هم نمی تواند عملکرد شاخصی ، آنگونه که خود وعده می دهد ، از خود ارائه دهد. این آش آنقدر شور شده که با سکوت و چشم بستن بر رفتارهای غلط آنها هم چاره نخواهد کرد.
گیریم روزنامه ها هم چیزی ننویسند ، افواه عمومی و صحبتهای سطح جامعه را چگونه می توانند سرکوب کنند؟
روزی نیست که یک لطیفه برای احمدی نژاد نشنویم و یا به حرفهای او نخندیم .
به نظرم بهتر است بجای اینکه به مطالب روزنامه ایراد گرفته شود به رئیس جمهور گفته شود که به هنگام سخنرانهایش عقل و شعور شنوندهایش را در نظر بگیرد و بداند که مردم با زیرکی تک تک کلمات او را با واقعیتها جامعه را تطبیق می دهند.
بجز خاتمی کدامیک از سردمداران در سخن پراکنی هاشون توجهی به مردم و عقل و شعور انها داشتند که این یکی داشته باشه ؟!!! توقع ها داریدا !!!