اخم و لبخند

معلمی بود که یه نمودار درست کرده بود و اسم همه بچه ها را توی اون نوشته بود و در ازای جواب درست دانش آموز ، یک چهره لبخند جلوی اسم او می گذاشت و یا در عوض جواب نادرست و شیطنت ها ..، جلوی اسم اونها یه چهره اخمو می گذاشت و همه این ها برای این بود که معلم، اخلاق خوب و جواب های درست را با تشویق یا برعکس با تنبیه ،در وجود بچه ها نهادینه کند و اون ها لذت کار درست یا عواقب کار نادرست خود را ببینند.اما ظرافت کار معلم در این بود که در آخر لیست بچه ها ، اسم خودش را هم نوشته بود و زنگ آخر رو به بچه ها می کرد و با نظر آنها ،  به خودش لبخند یا اخم می داد.

نمی دانم اسم این کار معلم را چی باید بذارم اما خیلی از ما فقط در طول روز ، پایان روز ، کارمون شده قضاوت و قضاوت و شروع می کنیم بر حسب قضاوت خودمون به مردم ، به اطرافیانمون و حتی خانواده و دوستانمون اخم و لبخند می دیم، فلانی این کار را کرد ، بد بود (اخم) ، این کارش خوب بود (لبخند)

اما تا حالا شده در آخر روز خودمون رو هم خط بزنیم و به رفتارمون اخم یا لبخند بدهیم. چه جوری می توانیم تعداد لبخندها را بیشتر از اخمامون کنیم.؟


 

بالاخره بعد از هفته ها پیش بینی غلط هواشناسی ، دیشب آسمان تهران اندکی بارید و کوهها هم چهره سفید به خود گرفتند.حالا این اندک بارش چقدر تو هوای آلوده شهر تاثیر داشته باشد معلوم نیست اما دردسر مردم امروز بیشتر بود ، با زوج و فرد شدن حرکت اتومبیلها و کمبود مسافربرها و سرما هوای امروز صبح تجمع مردم منتظر وسیله چند برابر بود.

دوره طولانی این آلودگی که همچنان هم ادامه دارد بی سابقه بود . اعلام شد پرنده ها هم از تهران کوچ کردند .وقتی دقت کنیم کاملا مشهود است. هر روز نمی دانم چه مقدار سرب تنفس می کنیم . محکومیم به این موضوع ، شرائط زندگی هر روز سخت تر از دیروز می شود . براستی زندگی در تهران برآزنده تهرانی ها دارد می شود.

ماشین بخر اما نیار بیرون ، اداره برو اما وسیله نقلیه ای نیست ، باران می آید ، سیلاب راه می افتد ، اتوبان می سازند اما ماشینها با سرعت 20 کیلومتر در آن حرکت می کنند در عوض تو کوچه ها با 70 کیلومتر می رانند.

از این مثالها فراوان است ، خلاصه پایتخت نشینی است دیگه !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد