اشکهای بارانی

عرفه روز نیایش و راز و نیاز با پرودگار خود است . التماس دعا

یک هواپیمای دیگه هم سقوط کرد. هواپیمائی کوچک که هنوز معلوم نشده 11 یا 15 نفر سرنشین داشته .همه، سران ارشد سپاه بودند. دیگر آنقدر عادی شده که هیچ واکنشی را بر نمی انگیزد و آنقدر سوانح سقوط بزرگتر و دردناکتری را شاهد بودیم که اینگونه تلفات اندک به حساب نمی آید. هنوز دو خبر از مراسم روی خبرگزاری ایسنا مخابره نشده بود که خبر سوم تعیین زمان تشیع پیکر کشته های حادثه بود. زمان هم عید قربان تعیین شد.این هم از مراسم عید ، فورا" هم در اطلاعیه های خود ، با مرتبط کردن زمان کشته شدن این افراد و روز عرفه که امروز باشد به آن جنبه عرفانی بخشیدند و مثل همه حوادث اینگونه ،حتما" این هم باید اتفاق می افتاد . براستی این هم شده افیون ذهنی ما تا بتوان همه چیز را از سر خود باز کرد و توجیه نمود تاآب هم از آب تکان نخورد.

حتما"حسنی امام جمعه ارومیه این هفته دلیل قانع کننده ای برای این سقوط ارائه خواهد داد!

                                                       ***************

دیروز آسمان حسابی بارید . هوای مطلوبی برای قدم زدن بود. چه لذتی داره ، بدون شال و کلاه ، با یه جفت دمپائی پلاستیکی بزنی تو دل بارون ، سر تاپا خیس بشی ، گفته می شه یکی از زیبائیهای بارون اینه که دیگه اشکات دیده نمیشه. اما انصاف بعضی مردم تعطیله ! چرا؟

 دیروز بعلتی مجبور شدم بچه ها را از مدرسه ببرم خانه ، کنار خیابان ، زیر آن بارش تند و هوای سرد ، هر چی ایستادیم هیچ وسیله ای نگه نداشت ، در حالیکه کل مسافت مامستقیم بود و یک کیلومتر هم نمی شد ، ماشینها ، خالی رد می شدند و ما همچنان منتظر بودیم . نمی دانم ، چرا وقتی می توان در طی مسیر کمکی هم به کسی کرد ،دریغ می کنیم .حتما" همه آنها عذری داشتند . اما هر چه بود پیاده آمدیم. خدا بزرگه.