علت سقوط

پس از سقوط هواپیمای سپاه خواندن این مصاحبه با یک مقام مسئول خالی از لطف نیست.

خبرنگار: لطفا نظرتون رو در مورد سقوط هواپیمای چند روز پیش بفرمایید

مقام مسئول: کدوم هواپیما؟ مگه بازم هواپیما سقوط کرده؟ ما که دیگه هواپیمای سالم شکر خدا نداریم همشون رو بفضل خدا ساقط کردیم. کدوم رو میگی؟

خبرنگار: بابا همین هواپیمای فالکن رو میگم. بنظر شما نقص فنی داشته یا بازهم خلبان پشت رل خوابش برده بود؟

مقام مسئول: الحمدلله بر اساس مصوبه اخیر شورایعالی امنیت ملی همه سرنشینان هواپیماها از صدر اسلام تاکنون شهید محسوب میشن. لذا هیچگونه نگرانی در زمینه صنعت هوانوردی وجود ندارد و ما به خودکفایی رسیده ایم.

خبرنگار: آخه..... خب..... گیریم همه اونا شهید شدند و الان با حوری های بهشتی هستند. خب تو رو سَ نَنَه؟ مگه وظیفه دولت صدور ویزای بهشت و جهنمه؟ وظیفه دولت ایجاد امنیت و مدیریت سالم برای مسافران هواپیماست. این شر و ورا چیه میبافید؟

مقام مسئول: الحمدلله و به کوری چشم دشمنان اسلام ملت ما همیشه در صحنه هستند و با حضور خود در انتخابات اخیر ......

خبرنگار: آقای محترم. گوش مون از این اراجیف به اندازه کافی پر شده. همه ما این حرفها رو از بر شده ایم. شما فقط بفرمایید آخه چرا میان این همه هواپیما در سراسر جهان، فقط موتور هواپیماهای ما از کار می افته؟

مقام مسئول: بخاطر اینه که ما موتور پیکان رو سوار کردیم! موتور پیکان هم زود جوش میاره. از آنجایی که اون بالا دسترسی به آفتابه نیست که با ریختن آب روی موتور ، آنرا خنک کرد لذا گریباژ میکنه و ترمز دستی اش از کار می افته. خلبان هم نمیتونه هواپیما رو در سرازیریها کنترل کنه. اینه که محکم میخوره به ساختمان یا کوه یا عابر پیاده

خبرنگار: مگه هواپیما ماشین پژو است که یه روز موتور پژو رو برمیدارین موتور پیکان میزارین میشه پیکان مدل پژویی. یه روز هم برعکس- موتور پیکان رو میزارین رو پژو میشه پیکان مدل آردی؟ آقا جان. اینجوری که نمیشه. باید استانداردهای بین المللی را رعایت کنید. اصلا بفرمایید جعبه سیاه هواپیما چی شد؟

مقام مسئول: هواپیماهای ما فقط ایام محرم و صفر جعبه سیاه دارند.

خبرنگار: آی هوار! آی داد! دارم دیوانه میشم! عجب گوشکوبایی شدند مسئولان این کشور....آی یکی به داد من برسه....

 

نظرات 1 + ارسال نظر
پسر نیمه شب دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:08 ب.ظ http://midnightboy.blogsky.com

آقا خیلی ردیف بود .
من که از بس خندیدم آبروم جلوی مشتریام رفت فکر کردن که من یه چیزیم شده .
خیلی جالب بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد