عظمت ایران

« یک چیز در آثار تخت جمشید مشترک است و آن نشان عظمت شاهان آن دوران است» این کلام راهنمائی بود که در تخت جمشید برای گروهی دانشجوی باستان شناسی ، آثار این مجموعه کهن را توضیح می داد.

باید گفت تخت جمشید عظمت گذشته ایران را به نمایش می گذارد.

برنامه ای فوق العاده زیبا به نام « نور و صدا» پس از تاریکی هوا ، آن زمان که ظلمات تمام محوطه را در بر می گیرد اجرا می شود . در این برنامه که به دو زبان انگلیسی و فارسی ارائه می شود تاریخچه تخت جمشید از زبان یک راوی و اردشیر ، شاه ایران مرور می شود و در هر لحظه بسته به موضوع ،گوشه ای از محوطه آن با نورهای مختلف روشن می شود .

لحظاتی انسان احساس می کند  گویا تمام وقایع همان لحظه درپیش چشمانش در حال رخ دادن است و ما در در بطن آن درحال تماشای آن هستیم.

وقتی راوی فرمان کوروش را می خواند به سختی باورمان می شد که 2500 سال پیش کسانی با چنین افکاری در این مملکت حکمرانی می کردند .فرمانی که به راستی اولین منشور حقوق بشر لقب گرفت:

«منم کوروش، شاه جهان  . . .

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک خدای بزرگ دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.

برده داری را بر انداختم ، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد... من فرمان دادم که هیچکس ، اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند.

مردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد... او برکت و مهربانیاش را ارزانی داشت . ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. . .

من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم.

همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به جایگاههای خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم.

همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگراندم، باشد که دلها شاد گردد.

بشود که خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند...

من برای همه مردم جامعهای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم»

نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا قراباغی چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:05 ق.ظ

درست گفتی (طبق معمول!)٬ و من اضافه می کنم که هر ایرانی باید لااقل یکی دو روز تخت جمشید و آثار دیگر هخامنشیان را ببیند و فکر کند چه شد که ما از آن تلاشگران عطمت آفرین٬ به اصفهان رسیدیم که همه رنگ و لعاب است و تبلیغات٬ و از منارجنبان بی خاصیت هم پایین تر آمدیم٬ تا جایی که امروز٬ منش عده ای را هخا تعیین می کند!

وحید چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:20 ق.ظ

کوروش بخواب که نبینی این قوم یعجوج و معجوج با تمدن کهن ایران چه کردند (البته اگر هم نخوابیده بودی تا الان از قصه دق کرده بودی!)
راستی آقای سعدی و آقای حافظ چطور بودند (یاد آقای عباس افتادم!!!)

محبوب چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:26 ق.ظ

سلام. رسیدن بخیر.عکس بسیار زیبائی است .نظر سیاسی هم نمیدم!!:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد