نمیشه غصه مارو یه لحظه تنها بذاره

آنقدر موضوع واسه نوشتن هست که آدم می مونه در این حداقل فرصت چه بنویسه تا هم مطالب طولانی و کسل  کننده و تکراری نباشه و هم به همه مطالب پرداخته بشه و ایضاً از اشتباهات کمتری برخوردار باشه

 

هیچ مطلبی در مورد جام جهانی ننوشتم . چون تمام وقتم صرف تماشای مسابقات شد. البته بجز مسابقات ایران !! تیمی که هور هوری بازی می کنه و هیچ چیزش قابل پیش بینی نیست حیف از وقت و استرسی که برای تماشای آن بگذاریم.در عوض تمام بازی های دیگر را دیدم و لذت بردم. کسانی که از فوتبال حرفه ای فقط بالا بردن مبلغ قرارد هایشان را یاد گرفته اند نفعی برای مملکت نخواهند داشت وقتی شاهدیم نیکبخت واحدی برای یک فصل با پیروزی 350 میلیون تومان قراداد می بنده و یا جباری مصدوم شده پیشنهاد 400 میلیونی می دهد و این بازی های افتضاح را می بینیم چیزی جز تاسف نیست.

 

این روزها ابلاغ بند ج سیاست کلی نظام از سوی مقام معظم رهبری تمام تریبونها را در بر گرفته . همه بگونه ای در وصف این رویداد مهم و تحول عظیم در اقتصاد کشور سخن می گویند که انگار همه چیز قراره یکشبه حل بشه یا اصلا حل شده  و تمام شده رفته و فاصله قرن 15 هجری تا قرن 21 میلادی را به آنی پیموده ایم. عجب از این تبلیغات و عجب از این مردم . در اینکه این ابلاغیه یک کار بزرگ و رویداد بی سابقه در اقتصاد ما ست شکی نیست اما سخن اینجاست اگر این کار این قدر مهم بوده چرا زودتر از اینها بفکر آقایان نرسیده و برای آن  اقدامی نشده است . شاید این سفره ای دیگر باشد برای عده ای از راه رسیده و گشنه ، آخر تو مملکت ما نه این قوانین و نه قوانین دیگر هیچ وقت به سرانجام درستی نرسیده است.  

 

اما با همه این احوال، این شعر زیبا را محمد نوری با آن صدای مخملینش چه عالی اجرا می کند

 

نمیشه غصه مارو یه لحظه تنها بذاره

نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره

دلم از اون دلای قدیمیه از اون دلاس

که میخواد عاشق که شد پا روی دنیا بذاره

دوست دارم یه از دست از آسمون بیاد ما دوتارو

ببره از اینجا و اونور ابرا بذراه

من میخوام تا آخر دنیا تماشات بکنم

اگه زندگی برام چشم تماشا بذاره

دلم از اون دلای قدیمیه از اون دلاس

که میخواد عاشق که شد پا روی دنیا بذاره

 

نظرات 3 + ارسال نظر
وحید پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:46 ق.ظ

از قراردادهای میلیاردی ای که این روزها در تمام وزارت خانه ها با سپاه بسته می شه می شود حدس زد آبشخور این فرمان در کجاست!!!
واقعآ نمی دانم چرا بعضیها از تاریخ درس نمی گیرند٬ شاه هم همین اشتباهات را کرد! قکر می کرد حالا که نمی تونه همه مردم رو راضی کنه باید لااقل باید یه بخشی رو راضی نگه داره تا اونها جلوی سایرین بایستند و صد البته کی بهتر از نظامیان!
سپاهی که سرداراش میلیاردر شدند دیگه اهل جبهه و جنگ نیست نه تنها با آمریکا حتی با عراق!!!

محبوب پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:22 ق.ظ

سلام. مثل همیشه به نکات خیلی خوبی اشاره کرده اید.
چند روز پیش توی برنامه کنکاش بحث در مورد همین خصوصی سازی بود و در جواب بیننده ای که تقریبا همین سوال رو پرسید که چرا اینقدر دیر و چرا یه شبه و چرا رهبر ؟!!‌ آقای کارشناس با عصبانیت جواب داد : هیچم یه شبه نبوده و از سال ۸۰ تا الان داره روش کار کارشناسی انجام میشه ! و همه جوانب و جزئیات بررسی شده و اینطور نیست که یک نفر یه شبه به این نتیجه رسیده باشه و اعلامش از طرف رهبر هم طبیعیه چون همه با هم که نمی تونند بیاند اعلام کنند !و شخص اول مملکت باید اینکارو بعهده بگیره!!
حالا نمی دونم توی این بررسی هاشون از نظرات کارشناشان دروغگوی اقتصادی! هم استفاده کرده اند یا نه !!؟
اما چه میشه کرد؟!! فعلا که ریش و قیچی و آفتابه ! ببخشید آب پاش وغیره معلوم نیست دست کیه !!
اما با همه این احوال٬ شعر آخر خیلی دلنشین بود هر چند هنوز صدای مخملی آقای نوری رو نشنیدم :)

محبوب پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:25 ق.ظ

یادم رفت! بپرسم چرا این لینک تصاویری از... کار نمیکنه؟

درست شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد