امامزادگان( ۲)

راست است که بعضی از این امامزاده ها به ویژه آن عده که در روستاهای دور دست و شکاف کوهها  و اعماق جنگلها وجود دارند و پای هیچ عربی در ازمنه قدیمه به آنجاها نرسیده است، مولود مطامع بعضی شیادان است که برای تحصیل مال و ثروت با اظهار خوابها و رؤیاهای دروغین به مقام مقدس سیادت و سلاله پیغمبر اکرم (ص) اهانت و اسائه ادب ورزیده اند، به قسمی که بعضی ها گمان برده اند که تمام امامزاده ها احیاناً از این دسته و طبقه هستند، ولیکن به ضرس قاطع باید بدانیم که تعداد این گونه مقابر مصلحتی زیاد نیست و اکثریت بقاع و مقابر را سادات جلیل القدر هاشمی و فضلا و دانشمندان ایرانی تشکیل می دهند. به طور کلی باید دانست که امامزاده های فعلی ایران از چند دسته خارج نیستند:

دسته اول واقعاً سادات اصیل و شریفی هستند که سالهای متمادی مرجع تقلید و ارشاد و استشارت بودند و پس از آنکه دعوت حق را لبیک گفته اند، بر مدفن آنها بقعه و بارگاه باشکوه و مجلل بنا نهاده اند. مانند "شاهچراغ" در شیراز و "حضرت عبدالعظیم" در شهر ری و "آستانه" در گیلان و جز اینها که در صحت نسبت و اصالت آنها کوچکترین تردید و تأملی وجود ندارد.

دسته دوم همان بزرگان و دانشمندان ایرانی هستند که شجره نامه های واقعی آنها به علل و جهاتی که اشاره شد از میان رفته، صاحبان اصلی این گونه مقابر هنوز معلوم و مشخص نشده اند.

دسته سوم مولود مطامع و خوابنما شدنهای دروغین فلان شیاد و یا فلان خاله زنک هستند که اگر این گونه مقابر را حفر و نبش کنند اثری از جسد و استخوان پوسیده دیده نمی شود. به قول حاج سیاح: «به یک خواب جعلی یک آدم فریب، قبری یا سنگی را امامزاده نامیده، معبد و ملجأ، بلکه قاضی الحاجات ساخته اند»

دسته چهارم مقابری است که صاحبانشان نه سید هستند و نه دانشمند و نه مولود مطامع و خوابنما شدنهای دروغین، بلکه این مقابر به سران و فرماندهان عرب در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس تعلق دارد که برای فتح طبرستان و تعقیب علویان آمده و به دست مردم آنجا کشته و مدفون شدند و عوام الناس به اشتباه آنها را زیارت میکنند: «مثلا در کجور مازنداران قبری است که از مصقله که در زمان معاویه به طبرستان حمله برده، مدت دو سال با فرخان بزرگ، در زد وخورد بود و حربها کرد و در آخر به کجور آمده، ولی مردم آنجا و اهالی رویان در آن مقام او را بکشتند و گور او هنوز بر سر راه نهاده است. عوام الناس به تقلید و جهل زیارت می کنند که این از جمله صحابه رسول (ص) است و آن دروغ است.»

نظایر این گونه مقابر به سران و فرماندهان متجاوز عرب، که مردم به اشتباه زیارت می کنند در مناطق شمالی ایران کم نیست و اسامی آنها بعضاً در کتب تاریخی ضبط شده که پژوهشگران می توانند به کتابهای مربوط به گیلان و مازندران مراجعه نمایند. همچنین در تاریخ اجتماعی ایران (ج 2، ص 55) نقل شده که قبر قتیبة بن مسلم باهلی سردار خونخوار عرب را در خراسان و ماوراءالنهر، ایرانیان ساده لوح زیارت می کنند و حاجت می طلبند!

عده ای از ارباب تحقیق و اطلاع دسته پنجمی هم قایل هستند و بعضی از این مقابر مصلحتی را گنجینه دفاین و ذخایر می دانند که متمکنین و ثروتمندان هر عصر و زمانی بر بالای آنها بقعه و بارگاه می ساختند و به نام یکی از این امامزاده ها نامگذاری می کردند؛ تا از دستبرد سارقین و گزند زورمندان زمان و تعدیات و تجاوزات حکام خود مختار مصون و محفوظ بمانند. بنای این گونه دفاین به صورت گنبد و امامزاده موقعی انجام می گرفت که آن شهر و آبادی از طرف حاکم همسایه و یا زورمندی دیگر از مناطق مجاور مورد حمله قرار می گرفت و ساکنان شهر مجبور به فرار میشدند و با بار و بنه ای به قدر مقدور از خانه و دیارشان مهاجرت می کردند. در چنین مواقع افراد متمول و ثروتمند که نقدینه زیادی از احجار کریمه داشته اند، آن جواهرات گرانبها را در زیر گنبد به شکل و هیئت بالا دفن می کردند تا اگر روزی به شهر و دیار خود بازگشته باشند، بدان دست یابند. ولی چون غالباً این مهاجرت سالهای متمادی طول می کشید و صاحب گنج و دفینه در دیار غربت می مرد؛ لذا این گنبدها یعنی امامزاده های مصلحتی و مجعول باقی می ماند. در حالی که کسی نمی دانست که در زیر این گنبد کسی مدفون نیست، مگر سیم و زر و احجار کریمه! اتفاقاً حفر و کشف بعضی از این گونه مقابر در خرابه ها و ویرانه های بلاد طبرستان تأیید این تشخیص و ادعا را نیز مسلم داشته است.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
علیرضا قراباغی دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:40 ب.ظ

تولد مولای متقیان را به شما تبریک می گویم. به ویژه از آن جا که آن امام همام، پدر همه سادات است، روز پدر را به سید عزیز تبریک می گویم. خوشحالم که مقارن با این ایام، سید ما به بحث امامزاده ها پرداخته است. این بحث، مخصوصاً از زبان یک سید، آن هم یک سید تحصیلکرده و روشنفکر، شنیدنی است.
اگر خدای ناکرده حمل بر بی احترامی نشود، در تایید صحبت های سید در باره امامزاده های دروغین، داستان کره خر و امامزاده را به نقل از مرحوم پدرم تعریف می کنم:
متولی یک امامزاده، خادمی داشت که از کره خر او مراقبت میکرد. یک روز خادم، کره خر را برای جریدن به محل دوری برد. کره خر لغزید و به پایین دره پرت شد. خادم خودش را به بالای سر او رساند و از ترس متولی، مشغول دفن کردن و پنهان کردن او شد. یک دهاتی که از آنجا رد می شد، پرسید آیا خواب نما شده ای و اینجا امامزاده است؟ خادم بیچاره تایید کرد. آن دهاتی نذری کرد و موضوع را به دیگران گفت. اتفاقاً نذر او به زودی برآورده شد. خلاصه کم کم کاروبار خادم گرفت و او دیگر نزد متولی برنگشت. متولی می دید که به تدریج تعداد زائرین کم می شود و مردم از معجزه های امامزاده دیگری در آن نزدیکی صحبت می کنند. یک روز خودش برای زیارت رفت. خادم که خیلی خجالت می کشید، داستان را تعریف کرد و قسم خورد که بی تقصیر بوده و قصدی برای فریب مردم نداشته است. متولی خندید و گفت: ناراحت نباش، آن امامزاده بالایی هم پدر همین مرحوم است!
سید جان، بحث صجت و سقم امامزاده ها یک چیز است، بحث اصل سیادت، یک چیز دیگر. آیا اسلام به نوعی اشرافیت معتقد است؟ آیا اگر پدر کسی فاضل باشد، از فضل پدر چیزی حاصل او می شود؟ آیا من ایرانی باید افتخار کنم که یک عرب به کشورم آمده و با ناموس ایرانی ازدواج کرده و سیدی به دنیا آمده است؟
و اصلاً این موضوع در تاریخ چه اهمیتی داشته و امروز چه اهمیتی دارد؟ می دانیم که در تاریخ، ایرانی ها به دنبال یکی از اولاد علی (ع) بوده اند که زیر علم او، با ظلم و تجاوز خلفا مبارزه کنند. امروز قضیه چیست؟ دلم می خواهد در این مورد، و در مورد فدک، و مسؤلیت حاجی بودن و سید بودن، و سید حسن نصرالله، و ولایت فقیه و خاورمیانه و ... صحبت کنیم! عجیب است! به نظر من همه اینها به هم مستقیماً ارتباط دارد! و به روز پدر نیز!

محبوب سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:55 ق.ظ

سلام. عید شما مبارک. مطالب بسیار جالب و تازه ای است ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد