یا صاحب الزمان

با همه ی لحن خوش آوایی ام

 دربدر کوچه ی تنهایی ام 

ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

 نغمه ی تو از همه پرشورتر 

کاش که این فاصله را کم کنی

محنت این غافله را کم کنی 

کاش که همسایه ی ما می شدی

مایه ی آسایه ی ما می شدی 

هر که به دیدار تو نائل شود

یک شبه حلال مسائل شود 

دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه ی ما را عطشی دست داد 

نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت 

نام تو آرامه ی جان منست

نامه ی تو خط امان منست 

ای نگهت خواستگه آفتاب

بر من ظلمت زده یک شب بتاب 

پرده برانداز ز چشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم 

ای نفست یار و مددکار ما

کی و کجا وعده ی دیدار ما ؟

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
پامچال جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.wedding.blogsky.com

باسمه تعالی
سلام
خیلی قشنگ بود آفرین

علیرضا قراباغی شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:36 ق.ظ

آقا این نائل شدن به دیدار حضرت٬ یک شبه حلال مسایل شدن٬ و نامه ایشان موضوعش چیست؟ شنیده بودیم مردم درباره امامزاده ها خواب نما می شوند٬ نشنیده بودیم امامزاده ما درباره ابوی ارشد یا پسر عم خود خواب نما شوند.
بیچاره سیاوش! پایش به چه ماجراهایی که کشیده نمی شود!

علی شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:50 ق.ظ

به نام خدای مهدی
دست شما درد نکنه ۰ خیلی چسبید ۰ شب تولد مولاست ۰ انشاالله برقرار باشین ۰ ( خدا رحمت کنه آقاسی رو )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد