تمساح یا مصباح

دفاتر نمایندگی مقام معظم رهبری یا ولی فقیه که معروف همه هست . در تمام نهادها و ارگانها و سازمانها حضور فعال دارند . اما نمی دانستم که تو سازمان دامپزشکی هم این دفتر نمایندگی دارد.تا اینکه دیروز این خبر را خواندم. خوب است بگویم ابتدا خبرگزاری فارس آن را مخابره کرد اما بعد آن را از روی سایتش برداشت جالبه ؟

اما خوشمزه تر از همه اصل خبر بود ، کسب اجازه شرعی جهت پرورش تمساح !! نمی دانستم پرورش کروکودیل اجازه شرعی می خواهد. از کی ؟ برای چی؟ حیوانی را که خداوند متعال آفریده  نمی دانستیم اگر بخواهیم نسلش را زیاد کرده و از پوست آن استفاده کنیم نیاز به اجازه ولی فقیه داریم. این نشان می دهد که اسلام برای تمام جوانب زندگی ما دستور دارد و می تواند آن را ممنوع و یا مجاز اعلام کند.

حالا معلوم نیست کجا می خواهند پرورش دهند . گمان کنم دفتر نمایندگی ولی فقیه در پرورش تمساح نیز ایجاد شود تا بر مراحل زاد و ولد آن نظارت کامل داشته باشد تا مبادا پایه های اسلام به لرزه بیفتد.

خاطرتان هست چند سال پیش نیک آهنگ کوثر ، جوان پر شرو شور کاریکاتوری کشید از یک تمساح که کفن پوشان تو قم به راه افتادند که چه نشسته اید که به استاد مصباح توهین شده است. چرا که آنان شباهت خاصی بین تمساح و مصباح یافته بودند.

حالا هم گمان کنم می خواهند بجای تمساح نمونه های مختلف مصباح را پرورش دهند و برای رد گم کردند این موضوع را باز کرده اند. متولی این پرورش هم حوزه علمیه خواهد بود.
نظرات 4 + ارسال نظر
مهرشاد دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ق.ظ http://iran-bestmusic.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری تبادل لینک میکنی
به منم سر بزن منتظرم بای

علیرضا قراباغی سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:43 ب.ظ

نظر شما درباره این که در جهان متمدن ! برای سلول های بنیادی به سراغ اساقفه و اکاششه ! می روند چیست؟ آن بازی دود سفید و سیاه را یادتان هست که از همه کانال های ماهواره به صورت مستقیم پخش می شد؟
چرا فکر میکنیم هرچیزی که خودمان داریم اخ است؟
و چرا فکر نمیکنیم این فتاوی خوب چقدر روی کل جهان اسلام تاثیر مثبت دارد؟
نسل ما عمر کشون می کرد! حالا هم مسلمانهای دیگر کشورها آداب نادرست کم ندارند. پس چرا خوشحال نباشیم که در ایران٬ شطرنج آزاد می شود٬‌در مورد سلول های بنیادی و دیگر کارهای تحقیقاتی هیچ مشکلی پیش نمی آید٬ و این تمساح پروری هم بلامانع اعلام می شود.
اگر کشور ما خیلی پیشرفت کرده (که شک دارم)٬‌این فتاوی لااقل به درد کشورهای اسلامی دیگر که می خورد.
اگر در مورد اصل این که فتوا دادن کار درست یا غلطی است بحثی دارید٬‌آن چیز متفاوتی است که می شود درباره اش صحبت کرد. من دوست دارم هرچیزی به طور ریشه ای بحث شود. شما ما را به این روش خوب عادت داده اید. پس خودتان هم از بحث های سطحی که برای عوام جالب است٬‌اجتناب کنید. البته اگر برای مزاح و رفع خستگی است٬‌اشکالی ندارد!

سید جون نمیدونم چرا میرم تو این فالب! نمیدونم چرا دلم میخواد گیر بدم! شاید حوصله ام سر رفته٬ نه؟

حاج آقا خیلی از اینها به قول معروف بحثهای طلبگی است. که مجال و فرصت زیاد می خواهد
این درد سطحی نگری را نمی دانم چطور برطرف کنم .اما دراین وانفسا و این ضیق وقت ناخنکی به هر چیزی می زنم بقول ابطحی برای دلم می نویسم تا چه افتد

محبوب چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ

سلام. پر واضحه ! که به شرع مربوطه ! یعنی می فرمایید دختر و پسر های تمساح همینطوری سر از خود راه بیافتند برند... استغفر...

علیرضا قراباغی چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:04 ب.ظ

راستش من که خیلی از این وبلاگ تا حالا استفاده کرده ام. یکی از محدود جاهایی هست که مرتب بهش سر میزنم. و ضمنا میدونم که چقدر زحمت میکشی برای این نوشتن.
این رو گفتم که بدونی خیلی هم بی انصاف نیستم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد