دیروز چهارمین سالگرد درگذشت فرهاد مهراد بود. او با "محمدش"در انقلاب شریک شد و به حق سیاسی ترین خواننده لقب گرفت. ولی خانه نشین و ممنوع تصویر گردید.و پس از مرگ غم انگیزش در غربت، ترانه هایش یک به یک علیرغم اعتراض همسرش پخش می شود.
یادش گرامی باد
شعر مرغ سحر را چه زیبا خوانده است ترانه اش را اینجا بشنوید
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار
این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته زکنج قفس درآ
نغمه ی آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه ی این خاک توده را
پر شرر کن
ظلم ظالم ، جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است ، گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه
ای تازه گل از این
بیشتر کن ، بیشتر کن ، بیشتر کن
مرغ بی دل ، شرح هجران
مختصر، مختصر کن ، مختصر کن
یعنی چی که او با <محمدش> در انقلاب شریک شد؟ فرهاد قبل از آن و از همان زمان دیکتاتور بزرگ٬ در انقلاب شریک بود. جوانهای آن سالها٬ از صدای فرهاد کمک می گرفتند تا فریادشان بر سر شاه را بلندتر کنند.
اگر هم مقصود شریک شدن در بعد اسلامی انقلاب است٬ که شعر مورد نظر اصلا مذهبی نیست٬ و کاملا دگراندیشانه است و از زبان کسی بیان می شود که خود را کافر و در عین حال مبارز می داند.