پاداش کافران

تا حالا شده از خود بپرسید که سرانجام کافرانی که عمری در راه خدمت به مردم و نیکوکاری گذرانده اند، چه می شود؟ آیا چون کافر هستند و مشرک در قعر جهنم جایگاهشان خواهد بود ؟

در تفسیر المیزان ذیل آیه 18 سوره ابراهیم آمده :خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند اما پاداش عمل ممکن است داخل شدن به بهشت نباشد.در خدیثی از امام کاظم می خوانیم" در بنی اسرائیل مرد با ایمانی بود که همسایه کافری داشت مرد کافر نسبت به همسایه خود نیک رفتاری می کرد .وقتی از دنیا رفت .خداوند خانه ای برای او بنا کرد که مانع از گرمای آتش شود به او گفته شد این به سبب نیک رفتاری با همسایه مومنت است"

همچنین پیامبر ص درباره شخصی به نام عبدالله بن جدعان که ا مشرکان معروف و سران قریش بود گفت" کم عذاب ترین اهل جهنم ابن جدعان است"سوال کردند چرا؟ فرمود "زیرا به گرسنگان غذا می داد"

پس حتی کافران نیز به واسطه نیکوکاری خود می توانند مورد لطف خداوند در آخرت قرارگیرند .به واقع نباید در این دنیا صرفا به خاطر دین و مرام مسلک هر فرد نسبت به آنها قضاوت کنیم ،چه بسا خیلی ها بهتر از ما باشند.

نظرات 4 + ارسال نظر
علیرضا قراباغی شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:51 ب.ظ

از نوشته قبلی سید عزیز دانستم که فقط مسلمانان نیستند که به بهشت می روند٬ برخی از کلیمی ها و برخی از دیگر اهل کتاب هم ممکن است به بهشت بروند.
از نوشته جدید سید عزیز فهمیدم که کافرها (نه اهل کتاب٬ بلکه مشرکان و کافران) اگر همه عمر به خدمت به مردم و نیکوکاری بگذرانند٬ به قعر جهنم نمی روند٬ یک جایی از جهنم می روند که گرمای آتش به آنها اثر نکند ولی دور و بر خانه شان پر از آتش باشد و در چنین زندانی دوران اسارت ابدی خود را بگذرانند٬ یا اگر هم آتش به آنها اثر کند٬ قول داده اند که کم عذاب باشد.
چقدر لطف دارد این آقا سید! گفتم که٬ ما یاد گرفته ایم با هیچ چیز ریشه ای برخورد نکنیم. یادمان باشد این تخفیف ها را به امثال فیدل کاستروی کافر بگوییم که در آن دنیا اگر آتش خیلی سوزان بود٬ اعتراض کند و انقلاب راه بیاندازد!

محبوب یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:09 ق.ظ

همیشه این برای من سوال بود که ماری کوری میره جهنم یا بهشت ؟!!:))

حالا چرا ماری کوری ؟

علیرضا قراباغی یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:18 ق.ظ

اجازه می خواهم صریحا با این گونه ادبیات کاسبکارانه که در جامعه ما مرسوم است٬ مخالفت کنم. به نظر من آنان که اسلام (دین) را برای بهشت و در هراس از دوزخ می خواهند٬ تاجرانی هستند که مفهوم عشق را درک نکرده اند. و آنان که عاشق هستند٬‌جز رضای معشوق و معبود خود چیزی نمی خواهند و همین احساس برایشان به معنی بهشت است و اگر احساس کنند از آرمان و عشق خود دور شده اند٬ عذابی دردناک تر از هر دوزخ را احساس می کنند.
اگر به پای شعار دادن نگذارید٬‌می گویم آنان که با هر ایمان و مرام و مسلکی (منجمله آنچه از نظر دیگران بیدینی تلقی می شود) عمر خود را در راه خدمت به مردم و نیکوکاری گذرانده اند٬ به وعده شما می خندند و از بیم شما نمی ترسند.
به نظر من٬ دین دو بعد دارد: اجتماعی و فردی. اجتماعی همان است که گفته اید خدمت به مردم٬ و هر کس چنین کاری بکند٬ هیچ تفاوتی با دیگری که به نامی متفاوت٬ همین کار را می کند نخواهد داشت. فردی به من و تو مربوط نیست. رابطه ای است بین آفریده و آفریدگار٬ فرد و وجدان فرد. ما تنها باید یاد بگیریم که اندیشه ها٬ ادیان و مکاتب مختلف را تحمل کنیم و به انسان ها و باورهایشان احترام بگذاریم.
در مورد کفر و اسلام هم بحث زیاد است. چون تخصص من در آن نیست٬‌ بحثی نمی کنم. اما خودم باور دارم که الله یک نام است و ممکن است چیز دیگری هم (مثلا یهوه) نامیده شود و پذیرفتن این یا آن نام٬‌زیاد دشوار نیست. دشواری کار٬ در نفی خدایان زمینی است که در لااله متجلی می شود. فرضا یک انقلابی (حتی مارکسیست) فلسطینی که لااله را عمل کرده٬ خیلی بالاتر از تروریست طالبانی است که زیر نام الله٬‌از منافع قاچاقچیان مواد مخدر در افغانستان دفاع می کند.
چقدر خوشحالم که خداوند٬ برخلاف معتقدین به اندیشه های پوسیده٬ بندگان خود را دوست دارد و هرگز میلیاردها انسان چینی (به قول شما لامذهب!) و بودایی و هندو را به قعر جهنم یا لایه های خوش نشین تر آن یا به زندان های عایق ضد آتش نمی فرستد!
اگر به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراجعه کنید٬ جوابی برای پرسش های خود پیدا می کنید که بسیار هوشمندانه و منطقی و انسانی نوشته شده است. جواب هایی که عرفای ایرانی در گذشته داده اند٬ حتی بسیار منطقی تر و انسانی تر است.
پس بیایید مردم نیک را دوست داشته باشیم و داوری را به داور بسپاریم. فراموش نکنیم:
در تنگ پر تبرک آن نازنین عبا٬ آزاده ای هم که بر ستم تیغ کشیده باشد٬ جایی دارد.

مثل همیشه جامع و کامل بود سپاسگزارم

محبوب یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:04 ب.ظ

:)فیلم زندگی اولین زن دانشمندی که دیدم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم ماری کوری بود و یادمه که خیلی دوستش داشتم. خوب از طرف دیگه تمام ذهن بچگی من با افکار اطرافیان در مورد بهشت و جهنم انباشته بود و اصلا دوست نداشتم این زن موفق و دانشمند به صرف اینکه مسلمان نیست به جهنم بره ! این نوشته من رو به یاد ماری کوری انداخت.
ای کاش در مدارس و رسانه ها به جای ادبیات کاسبکارانه (‌به قول جناب قراباغی )‌ ابعاد دین رو درس می دادند و این همه ما رو از خدا و آخرت نمی ترسوندند.!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد