تصمیم سخت

تا حالا شده در شرایطی قراربگیرید که بخواهید یک تصمیم عاجل بگیرید که انجام هر دو حالتش برایتان سخت است. البته منظورم نداشتن راه پیش و پس نیست بلکه ... بهتره اصل مطلب را بگویم.

زمان خدمت  طبق برنامه قبلی مقرر بود هر ماه یک شب را  بعنوان افسر نگهبان ، نگهبانی دهیم . بهمراه ما یک افسر ارشد هم بود که از نیروهای کادر بود.گرچه مدت نگهبانی 24 ساعت بود ولی عملا هنگام ظهر و تعطیلی پادگان کنترل آن را بدست می گرفتیم.گرچه مدت زمان کشیک و استراحت بین افسر نگهبان و افسر ارشد مشخص بود ولی معمولا افسران ارشد این اوقات را به استراحت می گذراندند. فقط نیمه شب که افسر سر کشیک برای کنترل می آمد برای اعلام حضور بیدار می ماندند.

دو ماه از خدمت من بیشتر باقی نبود که نوبت نگهبانی ام رسید. دیگر نسبت به افسران ارشد شناخت پیدا کرده بودیم و می توانستیم حدس بزنیم که نگهبانی راحتی داریم یا نه.  شب قبل کم خوابیده بودم و نگران بیداری شب بودم ، ظهر بعد از اینکه ناهار را خوردیم به افسر ارشد موضوع را گفتم و با هماهنگی رفتم خوابیدم . یکباره با صدای زنگ هشدار دژبانی از جا پریدم یک لحظه نمی دانستم کجا هستم ، گوشی را برداشتم ، دژبان گفت : تمام سربازها تو میدان شامگاه به خط شده اند و منتظرند. یه نگاهی به تخت بغلی کردم افسر ارشد تو خواب عمیقی فرو رفته بود حتی از صدای زنگ گوش خراش هم بیدار نشده بود.

با عجله اسلحه را برداشتم و همانطور که به طرف میدان می دویدم آن را به کمرم بستم . نفس زنان به میدان رسیدم و تو جایگاه قرار گرفتم و دستور پائین آوردن پرچم را دادم. در این فاصله که مارش نواخته می شد و پرچم پائین می آمد یکباره متوجه شدم بجای اینکه دست راستم را برای احترام بالا برده باشم دست چپ را بالا نگهداشته ام!!!!!

نمی دانستم چه کار کنم .دستم را عوض کنم یا به همان حالت ادامه دهم . کل این مراسم شاید دو سه دقیقه طول نکشه . با خودم گفتم فقط من یکی تو جایگاهم و کسی کنارم نیست که اشتباهم معلوم بشه پس همینطوری ادامه بدم.اما باز گفتم اینهمه سرباز که روبروی من ایستاده اند ، هالو که نیستند فقط کافیه یک نفر بفهمه ، تمام پادگان را پر می کنند که فلانی با دست چپش به پرچم احترام گذاشت و خودش متوجه نشد.

فکر می کنید چکار کردم ؟

دست چپم را آوردم پائین و دست راستم را به احترام بالا بردم .

حالا که به این موضوع فکر می کنم بازهم از تصمیمی که گرفتم راضیم . بهترین کارهمین است که هر جا متوجه اشتباهمان شدیم زود اصلاح نمائیم . گرچه کمی شجاعت می خواهد اما هیچ خجالت ندارد. خجالت آور آن است که متوجه اشتباه خود بشویم اما از ترس در صدد اصلاح آن بر نیائیم .
نظرات 2 + ارسال نظر
رامین چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ب.ظ

سلام آقا سید تصمیم گرفتن همیشه سخته من هم میرم سر اصل مطلب
اینکه تصمیم بگیری نامردیه کسی رو تلافی کنی یا از تقصیرش بگزری اگر شخص ثالثی تو این کار دخیل باشه چی؟
اگر اون شخص شما باشی چی؟ اگر دوست داشتی با امیلم مکاتبه کن
خوش باشید

محبوب پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:14 ق.ظ

پس خوش گذشته :) افسر ارشد چی شد؟!با نتیجه گیری اخلاقی آخرش ۲۰۰ درصد موافقم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد