مهریه و زندان

هرسال تو ماه مبارک برخی برنامه سازان تلویزیونی راهی زندان ها می شوند تا چهره کسانی را به تصویر بکشند که به واسطه مشکلات مادی به این وادی افتاده اند.امسال هم سراغ کسانی رفته اند که از هول حلیم افتاده اند تو دیگ! همانها که یک شبه عاشق شده اند و برای اینکه کم نیاورند هر چه خانواده عروس گفته اند با گردن فرازی پذیرفته اند. تمام تصورشان این بوده که کی داده کی گرفته  ولی حالا توش مانده و تو زندان جا خوش کرده اند آب خنک می خورند.

همه هم جوان ، یعنی تو همان سالهای اول زندگی ، البته زرنگی عروس خانم بوده که اول کار خواسته تکلیفش مشخص شود . بجز فرد زندانی هیچکس را نمی توان ملامت کرد ، مطمئناً اطرافیان به او این هشدار را داده اند اما او بوده که بخاطر اینکه کم نیاورد 200 سکه هم روی 1000 تا سکه می گذارد و همه را به گردن می گیرد.

جالب آنکه خانواده عروس هم در این جور مواقع عنوان می کنند اگر دختر ما را دوست داشت این مهریه را می پذیرفت. و چه راحت دوستی و دوست داشتن را ارزش گذاری می کنند.

یکی از همین آقایان درمانده می گفت ایکاش همان خانواده هائی که  این مهریه ها را اعلام می کنند تضمین آنرا هم دریافت می کردند تا اطمینان برایشان حاصل شود که خواستگار توان پرداخت آن را داراست. به نظرم به مطلب خوبی اشاره کرده است . چطور برای دریافت یک وام کلی وثیقه و تضمین دریافت می شود چرا برای این موضوع که پرداختش عندالمطالبه است یعنی هر لحظه ممکن است درخواست شود این اطمینان از همان اول حاصل نشود . زندان افتادن این فرد هم که برایشان مهریه نمی شود .

خوشمزه تر آنکه معمولا خانمی هم که مهریه اش را مطالبه می کند دیگر جائی در آن زندگی ندارد و شوهر زود طلاقش می دهد .انگار که نبایستی این مطالبه می کرد.

تازه این روزها از روی چشم و هم چشمی ، برخی همسران هم درخواست افزایش مهریه خود را می کنند که  چون مظنه امروز مثلاً روی 500 سکه است پس 100 سکه مهریه مرا هم به 300 سکه افزایش بده ، بالاخره من هم تو زندگی تو جان کنده ام !! اگر مرا دوست داری !! اینکار را انجام بده تا این فاصله کمی جبران شود .چون اگر از من بپرسند چند سکه مهری ات هست خجالت می کشم بگم 100 تا.در اینجا به تنها چیزی که توجه نمی شود اینکه آیا آن فرد بدبخت اصلا توان پرداخت همان 100 سکه را هم دارد یا نه. این روزها مقیاس دوستی ها و علاقه ها تعدادسکه شده است.

قدیما ،اغلب تو روستاها، این رسم بود که در کنار وجهی از پول رایج قسمتی از ملک ، باغ یا حیوانات را هم پشت قباله می نوشتند و این از همان اموال پدر بدبخت داماد بود .اما هر چه بود از محل همان داشته های آنها بود نه از محل ایجاد تعهد ی که دست نیافتنی است.

هرچه هم اینها را نمایش دهند بازهم آنانی که باید درس بگیرند ، نمی گیرند ، جوان عاشق پیشه به تنها چیزی که فکر نمی کند عاقبت کار خویش است.

 

**************

این یک گفتگوی واقعی است.

 

دختر بزرگه : بابا میشه برای ما ......بخری ؟

دختر کوچیکه : آره بابا !! توروخدا بخر ...

دختر بزرگه : خیلی دوست داریم یه دونه از اون داشته باشیم.

بابا: باشه می خرم .اما چند روز صبر کنید.

دختر کوچیکه: چرا ؟

بابا: تا سر برج بشه .

دختر بزرگه :سربرج یعنی چی ؟چرا باید تا اون موقع بایدصبر کنیم؟

بابا : سر برج یعنی آخر ماه زمانی که حقوق می گیرم.

دختر کوچیکه: مگه الان پول نداری؟

بابا :دارم ! اما برای خرید ...... پول بیشتری لازم است که آن اندازه ندارم.

دختر کوچیکه (بعد از کمی فکر کردن): بابا ! کی میگه مهر ما چقدره ؟

بابا : یعنی چی؟

دخترکوچیکه ؟ همان که تو سفره عقد می گویند!!!!

بابا: تو سفره عقد نمی گویند ، وقتی خواستگار میاد و صحبت ها می شه و........... مبلغی هم بعنوان مهریه تعیین می شه . حالا منظورت از این سوال چی بود ؟چه ربطی داشت؟

دختر کوچیکه: می دونی !؟ فکر کردم اون موقع که می خواهی مهریه مرا بگوئی یه خورده بیشتر بگو تا یه مقدارش را به تو و مامان بدم که شما هم پولدار باشید !!!!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
محبوب شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:48 ق.ظ

دخترمون رو بفرستیم یه دوره کلاس فشرده آموزشی براش بذارند این دخترخانمای بلا !
چندسال قبل که برای عید ایران بودیم هرکی بهش عیدی می داد میگفت : مرسی نمیخوام لازم ندارم!:)))
اما اون درخواست افزایش مهریه هم بد فکری نیست ها !!
می بینید که نوشته های شما چه سریع کاربردی میشند !!

خوب معلومه بچه ای که مامان و بابای پولدار داشته باشه عیدی لازم نداره .

ساغر شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ق.ظ

باورم نمیشه که خانمی بخواهد در مهریه اش تجدید نظر شود. این نشان می دهد که فرد چه موضوعاتی بیشتر برایش اهمیت دارد. حفظ زندگی و یا آینده نگری با این مسائل قابل حل نیست.
مطلب جالب بود

بیگناه شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ب.ظ

برادر من چند سال پیش با قبول ۱۵۰۰ سکه با دختر خانمی ازدواج کرد از همان اول با هم نساختند و دائم مشاجره داشتند تا اینکه همسرش مهریه اش را به اجرا گذاشت و اونو انداخت زندان ُ الان یکساله که زندانه نه واسه اون مهریه شده نه این زندگی داره

محبوب شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:23 ب.ظ

؟!! :))) بقول آقای اهرابی : خوش گذشت :)

کاوه شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:25 ب.ظ

به به حاج مجید می بینم که وارد موضوعات جالب شدی. اونی که موقع مهربرون گردنش را بالا گرفته و هزار تا هزارتا مهریه بذل و بخشش می کند حقش همینه که جاش تو زندان باشه.
این افزایش میزان مهریه هم از اون حرفها بود .تا حالا نشنیده بودم.ببینم پس بحث مستهلک شدن چی میشه ؟ به نظرم یه چیزی هم باید کم کنیم ؟ کی بود یه زمانی تو مجلس همین را گفته بود. اون موقع که می خواست ارزش مهریه های ریالی را به روز کنند. بالاخره از دید حسابداری هم که نگاه کنی باید ارزش فعلی را در نظر بگیریم یعنی کسی حاضر می شود آن خانم را با ۳۰۰ سکه امروز مهر کند. خوب است از دید حسابداری یه باب بحثی باز کنیم جالب خواهد بود.

علیرضا قراباغی شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:15 ب.ظ

همین دختر کوچیکه٬ وقتی بزرگ بشه بازم دلش میخواد ... بخره. اونوقت میبینه جمع درآمد خودش و شوهرش کمه و باید تا سر ماه صبر کنه. تازه میفهمه (اگه واقعا ازدواج کرده باشه٬‌نه این که به زور آداب و رسوم٬ همدیگر رو تحمل کنند) مهر ٬ از این جیب به اون جیبه و چیزی به زندگیشون اضافه نمیکنه. پس چیکار میکنه؟
میاد سراغ بابای پیرش٬‌اون رو سر کیسه میکنه! شایدم بره سراغ دختر محبوب!

تا بوده همینطور بوده البته اگر تا اون موقع بابای پیری وجود داشته باشد

محبوب یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ق.ظ

خانم کوچیکه بااین شم اقتصادی که داره فکر نمیکنم کارش به اینجاها بکشه :) همون اول که چیزی خواست لازم نیست تا سر برج صبر کنه... بابای بیرش ؟!!! :))))

بیچاره بابا پیره !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد