کریم اهل بیت

روز تولد امام حسن مجتبی (ع) است. در این دوران آنقدر که از شور حسینی صحبت می شود از شور و حال حسنی سخنی به میان نمی آید. آنقدر که از هیهات من الذله می گویند از صلح نمی گویند.براستی چرا روش و منش او در منبرها تبلیغ نمی شود؟ از دید منبریون و مداحان چه منفعتی در شور و حال حسینی هست که در راه و طریق حسنی قرار ندارد؟

او را کریم اهل بیت لقب داده اند . کار خوبی که امروز در بسیاری نقاط انجام می شود توزیع نان رایگان است.عده ای پخت یک روز یا یک نوبت یک نانوائی را تقبل کرده تا نان رایگان در اختیار مردم قرار گیرد. نذر قشنگی است .اطعام به معنای واقعی است . نذرشان قبول حق انشاء الله

 

نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا قراباغی دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ب.ظ

اطعام به معنای واقعی؟ یعنی مردم به نون شب محتاجند؟ و یعنی با نون خالی شکم سیر میشه؟ و یعنی سهم سوبسید دولت به کنار؟

بجای اینکه شما برای اطعام پولتان را دست عده ای بدهی که صرف اطعام نیازمندان بکنند. و ندانی این پول چگونه خرج می شود .
از این طریق قوت غالب مردم را بعهده می گیری .بله برادر با نون خالی هم می شود اما همین نو ن خالی هم این روزها به خیلی ها نمی رسه .باور ندارید؟
ارتباطی هم به سوبسید ندارد.

محبوب سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:30 ق.ظ

تبریک.به نکته خیلی خوبی اشاره کردید.شاید دلیلش این باشه که امام حسن (ع) بنا به مصلحت جامعه آنروز خلافت معاویه را به شرط اینکه یزید را جانشین اعلام نکند قبول کرد واین از نظر تندرو ها تا آنجائی بذیرفتنی نبود که حتی سعی در کتمان این مسئله دارند.

علیرضا قراباغی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ب.ظ

راستی در تاریخ چیزی به اسم صلح امام حسن داریم؟ طرف دعوا چه کسی بوده که صلح شود؟ و اصل دعوا سر چه چیزی بوده است؟
آیا این افکار موروثی بعدها به وجود نیامده است؟ میدانیم که علی (ع) با معاویه مسئله داشت. معاویه بارها گفته بود به من کمک کن تا به تو کمک کنم. گفته بود من حق تو را از عثمان می گیرم و ...
و علی (ع) به فتنه پی برده بود و گفته بود من با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت می کنم اما با تو کنار نمی آیم. هیچیک از اینها به معنی آن نیست که امام حسن (ع) دلش نمی خواست در اسلام حکومت رسمی وجود داشته باشد٬‌یا خودش را در راس این حکومت رسمی بداند.
راستش اطلاعات من ضعیف است. اگر می شود کمک کنید تا بدانم. فعلا می گویم صلح مطرح نبود و جنگ هم مطرح نبود. یک جریان داشت از جریان دیگر جدا می شد٬ ولی هنوز جدا نشده بود. به تدریج این دو جریان٬‌کاملا یکدیگر را غیر خودی دانستند و در برابر هم ایستادند. اما نه از همان ابتدا.
با این تعبیر٬ قیام برادر٬ فقط نشان دهنده این است که دو مسیر٬‌از هم بیشتر فاصله گرفته اند. یعنی ادامه آن است.
این شرط و شروط هم که ما می گوییم٬‌جدا واقعیت دارد؟ یعنی معاویه پای مذاکره رفته؟ و اصلا لازم بوده از ابتدا بگوید چه کسی بعدها خلیفه می شود؟ و اصلا دست او بوده؟ و فرضا اگر می گفت یزید بعد از من خلیفه می شود٬ امام حسن (ع) با او می جنگید؟
---------
سیدجان٬‌یک زمان باور داشتم که نون خالی به بعضی ها نمی رسه. اونوقتها که خودم هم جنوب شهر تهران زندگی می کردم٬دیده بودم چطور یه پسربچه برای گرفتن یه گوجه فرنگی٬ توی آب و لجن جوب(جوی آب) شیرجه میزنه و با اشتها گوجه رو می بلعه.
ولی الان اینقدر بد شدم که حتی نمیتونم باور کنم توی ایران٬ کسی باشه که نون خالی هم گیرش نیاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد