تقدس

خاتمی: مقدس کنندگان امور غیر مقدس انسان‌های عادی و ظاهرپرستی هستند و با تکیه بر خرافه سعی می‌کنند امری که غیرمقدس است را مقدس جلوه دهند.

گاهی درجوامع دینی مظاهر صوری به قدری مقدس می‌شوند که حتی ممکن است به بهانه‌ آنها انسان بکشند و در این مقدس کردن‌ها ظاهر معنا ازبین می‌رود.در جوامعی که اینگونه برخورد می‌شود بی‌اعتنایی به بعضی ظواهر خطای بزرگ به شمار می‌آید اما تهمت زدن، دروغ گفتن و شکستن حرمت انسان‌ها علاوه برمحکوم نشدن امری مقدس، انقلابی و دینی محسوب می‌شود. لینک

****

نظرات 15 + ارسال نظر
علیرضا قراباغی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:21 ب.ظ

با توهین مخالفم. جدی مخالفم.
در زمان ما٬ سوسیالیسم جاذبه خاصی داشت. یک روشنفکر خوب٬‌کسی بود که کمابیش به ارزش های جمع گرا معتقد باشه. اندیویدوالیسم در شکل های مختلفش مذموم بود. نشونه خودخواهی و جامعه گریزی محسوب می شد. این فقط ارزش ها و باورهای احزاب کمونیست٬ سوسیالیست٬ سوسیال دموکرات و ... نبود٬ بلکه احزاب و گروههای ملی٬ انسانگرا٬ ‌مذهبی٬ صلح دوست و خلاصه همه و همه به نحوی جمع رو بسیار بالاتر از فرد قرار می دادند و به این تفکر افتخار می کردند.
در زمان حاضر اما٬ فرد کم کم داره محور میشه. فناوری در خدمت ارزش های جدیده و به اون دامن میزنه. حالا هر کسی با رایانه شخصی اش٬‌با تلفن همراهش٬ با روزنامه خودش (وبلاگ) و ... برای خودش یه دنیاست. به همین دلیل دیگه جریان های بزرگ اجتماعی٬ چه سیاسی٬ چه ایدئولوژیک و نظایر اون دیگه به نظر من پا نمی گیره. دیگه این موضوع که بخش بزرگی از دنیا زیر یک پرچم واحد سینه بزنه٬ تقریبا محاله. البته هنوز به استناد ظاهر این رو نمیشه تشخیص داد. مثلا ما باز هم فکر میکنیم مسیحیت دین واحدیه که بخش بزرگی از دنیا رو پوشش داده. و حداکثر به سه شاخه ارتودوکس٬ کاتولیک و پروتستان تقسیم میشه. در حالی که این واقعیت نداره. افکار جریانات مسیحی از این کلیسا تا اون کلیسا کاملا متفاوته. هزاران نوع مسیحی در دنیا داریم. پیروان سنت ... با پیروان سنت ... زمین تا آسمون تفاوت دارند.
در دنیای اسلام هم به غیر از تقسیمات رسمی شیعه و سنی٬ شکل های کاملا متفاوت اعتقادی رو بخصوص در بین جوونها می بینیم. یکی روزه میگیره ولی نماز نمیخونه. یکی معتقده همه ادیان یک چیز واحد هستند. یکی اصلاح طلبه. یکی میگه اصلا خدا همون طبیعته. یکی میخواد دین از سیاست جدا باشه. یکی دین رو فقط برای آرامش روحی میخواد. یکی ...
با این شرایط٬ انسانهای زمان ما یک تحول بزرگ پیدا کرده اند: این که همدیگه رو درک کنند٬ جنگ صلیبی راه نیاندازند٬ و به عقاید هم احترام بگذارند. چون همه دارند میفهمند که نمیتونند همدیگر رو از میدون به در کنند. و حتی بعضی درک میکنند که لزومی نداره همدیگر رو از میدون به در کنند.
چه موافق این نظرات باشید و چه اونها رو خزعبلات بدونید٬ یه خواهش دارم: توهین نکنید. مقدسها مقدس هستند٬ حتی اگر ما اونها رو قبول نداشته باشیم. و اگر عده ای کلاش هستند٬ باید با کلاشی اونها در افتاد٬ نه با اعتقاداتی که اگر واقعی باشه٬‌در همه شکلهاش! به یک منبع واحد متصل میشه. به عشق!
و ستایشگر عشق به هر بهانه و ظاهری هم که باشه٬ ستایشگر خداست. که:
الحمد للله رب العالمین

هر مقدسی که مقدس نیست.بحث قبول داشتن من و شما نیست.توهین هم نیست.مقدس جایگاه خودش را دارد .همانی که من و شما به آن اعتقاد داریم
مقدمه شما را می پذیرم اما آنچه منظور هست همان خزعبلاتی است که بنام مقدس و تقدس مآبی بخورد مردم دادند و می دهند.
و اگر حرفی هم کسی بزند فورا همانند همین موضوع برچسب توهین به مقدسات به آن زده می شود و همه را به چهار میخ می کشند بدون آنکه پرسیده شود این تقدس را از کجا آورده اید هر صبح که بیدار می شویم یک چیز جدید به مقدسات ما اضافه شده است
هدف از اینها چیست. جز بستن دهانها به بهانه توهین هدف دیگری ندارد.
خیلی با خودم کلنجار رفتم که این را بنویسم یا نه. اما گفتم این چیزی است که شنیده ام. نگفتنش که دلیل بر نبودنش نیست.بودن این حرفها در جامعه خود دارای پیام است.
من هم خواهش می کنم شما هم مانند دولتیان با حربه توهین آمیز بودن به آن ننگرید ببینید چه شده که چنین حرفها و سخنانی اینگونه بین مردم مثل نقل و نبات رواج دارد و به ریش آقایان می خندند و همه چیز را به سخره می گیرند
آیا اینها نتیجه عملکرد آنها نیست.
خودمان مقصریم آنقدر به گوشمان خوانده اند که دچار خود سانسوری شده ایم و باورمان شده که همه چیز را با عینک توهین ببینیم

ساغر سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ب.ظ

جناب قراباغی
بعید می دانم اینجا حداقل در این وبلاگ بحث توهین وجود داشته باشد. من با نویسنده و پاسخسش موافقم چه بسا بهتر است ببینیم چه شده که امثال این گونه سخنان رواج یافته است.
این که یک مطلب کلی است و چیزی نیست اما ببینید امروزه تو جامعه بعضی موضوعات در فالب جوک مطرح می شود که درآن به ساحت پاک ائمه توهین می شود افراد زیادی هم از آن استقبال می کنند. اینها در این حکومت رواج یافته است چرا؟
امیرالمونین در سفری به شهری رسید و جمعیتی با پای برهنه در کنار رکاب او می دویدند او از مرکب پیاده شد و اینگونه رفتارها را ناپسند دانست
آیا امروز اینگونه است؟
من از نویسنده تشکر می کنم که با نکته سنجی گوشه ای از واقعیتها را مطرح می کند.

من خواهش می کنم مطلب خاتمی را بخوانید .او از دید یک اندیشمند این حرفها را می گوید و من در کنار آن برآیند همان حرفها را که در جامعه رواج داشته بیان کردم. همه مطلب را در کنارهم ببینید .ذره بین را روی یک عبارت نگذارید و فقط آن را بزرگ نکنید .یک درد در اینجا بیان شد. طنز و مطایبه نیست.گرچه خنده تلخی بر چهره می نشاند.اینها یه مطلب با دو زبان متفاوت است .غیر از این است؟
با این افکار روزی می رسد که خاتمی را هم بخاطر توهین به مقدسات دادگاهی می کنند.

حیدر سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:26 ب.ظ

هیچ بوئ از اسلام نبرده اید .کسی که ولایت را مضحکه قرار دهد وبه ارزشها توهین کند سزاوار مجازات است. مطمئن باشید روز ی این مملکت را از لوث وجود امثال شما انسانهای منحرف پاک خواهیم کرد و پرچم مقدس ولایت را به اهتزاز در خواهیم آورد.این وعده حق است .

شما صاحب اختیارید و در توان شما شکی نیست

علیرضا قراباغی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ب.ظ

چه شده که چنین حرفها و سخنانی اینگونه بین مردم مثل نقل و نبات رواج دارد؟
دلیلش خیلی واضح است. هر نظری که در یک جامعه یا گروه مسلط باشد٬ جماعت یا اعضای گروه نظری مخالف آن پیدا می کنند. این قانون بالیدن است. اگر پسران به مخالفت با پدران برنمی خاستند٬‌تحول و پیشرفتی نبود. این رمز گروههای انسانی است.
زمانی مردم از این که حکومت رضاخانی٬ دست دین را از دامان دولت کوتاه می کرد٬ به مقابله برمی خاستند و اکنون کسی مثل کاظمینی که گویا نوه آیت الله بروجردی است و زمزمه جدایی دین از سیاست سر می دهد٬‌برای بخشی از مردم جاذبه دارد. حتی اگر طرفدارانش با قمه و چاقو به خیابان ریخته باشند.
اما نیروهای بالنده نباید به حاده افراط و تفریط بیافتند. توهین٬ توهین است. و در ایران٬‌مقدس ها گاو نیستند. نباید به عقده گشایی کسان دامن بزنیم. گاو کسانی هستند که میکوشند به بهانه تقدس٬ از دیگران سواری بگیرند. و البته باید این بهانه ها افشا شود و آن تزویر ها برملا گردد.
پیامبر اسلام٬ نمونه زیبای چنین روشی است. شاید توهین آمیز ترین سوره قرآن٬ تبت یدا باشد که همسر ابی لهب مورد تمسخر قرار می گیرد. ولی ببین چه ظرافتی در این سوره هست:
تب٬ کسب٬ لهب٬ حطب همه قافیه آیات هستند. در آخرین آیه٬ جای ذهب خالی است. یعنی همسر مورد نظر٬ گردنبندی دارد اما از طلا نیست٬ از مسد یا هسته خرماست!
توهین٬ هرگز زیبنده شما نیست. آنها که به ریش آقایان می خندند و همه چیز را به سخره می گیرند٬ کلمات رکیک تر٬ فحش های آبدارتر و توهین های عریان تری هم می کنند. قرار نیست ما از آنها یاد بگیریم. قرار نیست ما دنبال آنها و پشت سرشان برویم. وگرنه چه نیازی به ادبیات و نوشتن بود. جوامع هرقدر عقب مانده تر بوده اند٬ بی ادبیات رونق بیشتری داشته است.

کاوه چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:58 ق.ظ

حالا دیگه به امام فحش می دهی ؟!!!
حاج مجید خراب کردی.
حتم دارم این آقای قراباغی کارمند یکی از همین نهادهای مقدس نظام مقدس ماست و همین روز ها کیفر خواست تورا تهیه می کنه و می فرستدت اوین.
باید بریم کمپوت بخریم کنار نگهداریم تا قبل از اعدامت چندبار بیائیم ببینیمت
مرگ بر ضد ولایت فقیه

محبوب چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:22 ق.ظ

این جمله خاتمی محشره : دین حقیقتی است زیباو متعالی...
اینجا چه خبره ؟!! بابا بی خیال !! روزانه اینهمه جوک گفته می شه ٬ چه توهینی آخه؟ باز هم یه حیوون دیگه ماجرا آفرید؟!
با نظر آقای قراباغی هم موافقم ( گاو کسانی هستندکه میکوشند به بهانه تقدس٬ از دیگران سواری بگیرند ) اما متاسفانه تعداد این افراد کم نیست بهمین دلیل هم این حرفها در جامعه رواج پیدا کرده و سالها وقت لازمه تا فرهنگ سازی بشه و اصل از بدل قابل تشخیص.
حالا آقا شما کمپوت چی دوست داری ؟!:))

وحید چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:25 ق.ظ

با سلام به همه
قبول دارم که جمله آخر سید کمی عام هست و از آن بوی توهین به همه مقدسات اعم از حقیقی و ساختگی می آید ولی با در نظر گرفتن کل متن و به خصوص عکس بالای آن همچنین با شناختی که از مجید جان دارم و اون رو یه بچه مسلمان معتقد می دانم که گرچه اعتقاداتش قوی هست ولی معتقد است که دین فقط رابطه شخصی اون با خداست و نه وسیله ای برای ارتزاق دنیوی! به نظرم از مطلب ایشان برداشت سوء صورت گرفته است.
حرف آقا سید در مورد مقدساتی است که در این ۲۷ ساله به لیست بلند بالای مقدسات ما اضافه شده است و الا مسلما آقا سید هم مثلا به پا بوسی آقا امام رضا افتخار می کند.
نکته ای که در نوشته آقا سید مستور است این است که کسانی سعی دارند با مقدس جلوه دادن خود و یا با بزرگ کردن دیگران و انتصاب خود به آنها از زیر بار مسئو لیت شانه خالی کنند و پاسخگو نباشند و در این میان آنچه اصلا برایشان اهمیت ندارد بلائی است که با این کار آنها بر سر دین و دین داری می آید!
برای روشن شدن بیشتر مطلب در کامنت بعدی به دو اشاره از دکتر سروش و ابطحی اشاره خواهم کرد.

وحید چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:59 ق.ظ

دکتر سروش در یکی از سخنرانیهایش اشاره می کند که اصولا در فقه شیعه جایگاه پرسشگری محدود تر از اهل تسنن است چرا که مثلا کافی است در بحثی طرف بحث به حدیثی از قال الباقر علیه السلام اشاره کند در این صورت طرف مقابل مجبور به ترک بحث خواهد بود ولو اینکه برای مدعای خود از دلایل عقلانی کافی بر خوردار باشد حال آنکه در اهل تسنن این نحوه استدلال عمدتا مختص نص صریح قرآن و بعضا احادیث پیامبر اکرم است.
البته ایشان اشاره می کند باز تا همین جا تا حدود زیادی قابل قبول است آنچه ایشان را نگران کرده بود این بود که اخیرا این دایره تنگ تر هم شده است و بعضی ها در استدلال خود به نظرات آیت الله خمینی هم استدلال می کنند و توقع دارند که طرف بحث استدلال ایشان را تنها به دلیل نظر آقا بپذیرد که این همان معنی دولتی شدن دین است!!!
خاطره ای هم آقای ابطحی نقل می کرد که زمانی که مرحوم خمینی شطرنج را آزاد کرد بسیاری از مدیران دولتی رادیکال که زمانی اظهار نظرهای دو آتیشه ای در مورد این بازی می کردند شروع کردند از توانمندیهای خود در شطرنج داد سخن سر دادند که پر واضح بود این همه تبحر نمی توانست محصول تمرینات مدت کوتاهی که از حلال شمردن این ورزش می گذشت باشد و ایشان نتیجه می گرفت که بین تعصبات بیش از حد دینی و ریا و تظاهر رابطه مستقیمی وجود دارد.
در مجموع به نظر من آنچه دل سید ما را به درد آورده است نه مقدساتی مثل عاشورا بلکه مسائلی چون بهره برداری سیاسی و دنیوی از مقدسات است (به یادداشت قبلی ایشان در مورد بزرگ کردن عاشورا و جنگ امام حسین (ع) ولو به قیمت کوچک کردن و تخطئه ضمنی صلح امام حسن (ع) رجوع کنید).
در آخر دو سوال از آقا کاوه غیرتمند دارم <۱. عکس بالا شما را بیشتر به یاد سیره حکومتداری علی (ع) می اندازد یا رضا شاه؟!؟> <۲. کتک زدن دانشجویان در خوابگاه با میلگرد در حالی که بعضی از آنها اصلا اهل فعالیت سیاسی نبودند و در تضاهرات ۱۸ تیر شرکت نداشتند همراه با شعارهای مقدسی چون یا زهرا و یا حسین آیا به محکم تر شدن اعتقادات آنها به اسلام و فرهنگ شیعه کمک می کند یا به انزجار آنها از دین اسلام و قبول سخنان پاپ مبنی بر ترویج و مباه بودن خشونت در دین اسلام؟!؟>

کاوه چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ق.ظ

وحید خان من چیز بدی نگفتم من مخلص حاج مجید اعوان و انصارش هستم. اما نگرانم بخدا تو این مملکت روزی صدها مطلب از این نوع می شنویم و بدتر از این و همه هم برای یکدیگر نقل قول می کنند
مطمئنا اینجا بحث سیاسی مطرح است من هم به آن اشاره کردم .مگر همین چند سال پیش بخاطر یک تمساح که فکر کردند شبیه مصباح است کفن پوشها تو قم راه نیفتادند.
بقول محبوب هر بار پای یک حیوانی وسط است
البته من کاوه هستم نه گاوه اما دور از جون شما خیلی از ما گاو هم نیستیم ایکاش بودیم
آنقدر که گاوه منفعت داره ما آدمها برای همدیگر منفعت نداریم

علیرضا قراباغی چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ب.ظ

سید جان انگار روزه بهت فشار آورده٬ شاید هم رگ سیدیت گل کرده؟ به قول محبوب٬ بابا بی خیال! اگر احساس کردی که من دارم اشتباه میرم٬‌ حتما بزن توی دهنم. و محکم هم بزن. میدونی که از معدود آدم هایی هستی که هم دوستت دارم و هم هر بار که به وبلاگت میام٬ باهات راحت حرف میزنم. و باید اعتراف کنم که این هربار٬‌چندان کم هم نیست! روزی دو سه بار! باز هم توصیه میکنم بنویس٬‌حتی اگر من هم نبودم بنویس. بگذار نسل قلم به دستان عاشق صادق٬‌منقرض نشه.
من باید از ساغر و محبوب و وحید هم تشکر کنم. بخصوص از محبوب که اگر حمل بر چاپلوسی نشه٬ کم کم داره از اون یه دوست با وقار و فهمیده توی ذهنم شکل میگیره.
ساغر عزیز٬ گویا نوشته دوم من رو نخوندی ٬‌یا شاید دلیلی رو که ذکر کردم درست نمیدونی؟ چون فکر میکنم موضع گیری بر علیه هر چیزی که مسلط باشه٬‌طبیعیه.
وحید جان اینهمه غلط املایی نشون میده خیلی با عجله مطلبت رو نوشتی. خواهش میکنم یه بار دیگه همه نوشته ها رو بخون. من هم دوباره نوشته تو رو میخونم ببینم این ۱۸ تیر چه ربطی به ماجرا داشت. ضمنا این رو که در این ۲۷ سال به لیست مقدسات مرتب اضافه شده٬‌قبول ندارم. شما مطلب مسجد جمکران رو خوندید. بدون تعصب فکر کنید: چه کسی بجز امام٬‌میتونست اسلام رو از اون همه پیرایه و خرافات رها کنه؟ من هنوز یادمه که مردم عمر کشون راه میانداختند٬ قمه میزدند٬ رمالی و آینه بینی میکردند و خیلی چیزهای دیگه که حضرت عباسی حکومت جلوی این پیرایه ها رو گرفت٬ ‌نگرفت؟ راستی مگه ممکن بود اینهمه خانم بتونند به این زودی بدون مخالفت قلبی تیر و طایفه٬ برند دانشگاه با سر کار؟ در این موارد میتونیم وقتی دست دوستی همدیگر رو می فشاریم٬‌بیشتر صحبت کنیم.
اما به کاوه٬‌ که بنده رو مامور اعدام سید کرد٬ میگم : آقا شما چه نفعی میبری که اوضاع یه مباحثه دوستانه رو شلوغ کنی؟ چرا با خشم و نفرت و کینه و تمسخر با تبادل افکار برخورد میکنی؟ سعی میکنم درک کنم که انگیزه تو از این هوچی گری چی هست.
و در مورد حیدر. احمق! تو چرا اومدی توی یه وبلاگ دوستانه٬ شعارهای بی محتوا میدی؟ چطور به خودت حق میدی سید اولاد پیغمبر رو٬‌که دردش درد دین و اخلاق و پیشرفت و مملکته٬‌اینجور مورد اهانت قرار بدی؟ ابله! سید که ناشناسه٬‌ولی من اسمم علیرضا و فامیلیم قراباغیه. اگر دوست داری هارت و پورت کنی و مملکت رو از امثال سید پاک کنی و به مجازات تهدید میکنی٬ این گوی و این میدان!
دیوانه! مملکتی که امثال سید مجید توش نباشند٬‌ به چه دردی میخوره؟ چند نفر رو سراغ داری که توی این دور و زمانه٬‌بدون این که (بقول کنایه بی انصافانه کاوه) مزدور باشه٬ عاشقانه از مقدساتی که بهش باور داره دفاع بکنه٬‌ برای پیشرفت مملکتش و عزت دینش شب و روز جون بکنه٬ جلوی فساد و دزدی بایسته ٬ حرام توی زندگیش راه نده ٬ سعی کنه فقط نون بازو و فکرش رو بخوره٬ به اوباشی مثل تو کرنش نکنه٬ و در عین حال از وقت خودش و زن و بچه اش بزنه و این طرف و اون طرف مطلبی جمع کنه تا امثال تو بخونن آدم بشن.
اون حق کمرت رو بزنه که داری پرچمی رو که مقدس میدونی با این عقده هات به دست خودت پاره پاره میکنی. من اطلاق نام گاو به تو رو٬‌جفا به اون حیوون بی آزار میدونم. و حتم دارم که تو نه مقدسی٬ نه به مقدسات باور داری.البته شاید دین رو وسیله روزی خوردن قرار داده باشی. و آخرت رو حتی به یه لقمه نون فروخته باشی.

وحید چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:45 ب.ظ

کاوه جان یک دنیا معذرت روی صحبت من با <حیدر> بود اشتباهی نوشتم <کاوه>!!!

ساغر چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:22 ب.ظ

چه گرد و خاکی اینجا بپا شده
ببینید این بنده خدا سید مجید را می گم تو وبلاگش نگفته مقدسها تو ایران چی هستند. جای خالی گذاشته .حالا ما با ذهنیت خودمان آنرا پر می کنیم .این درسته یا نه؟
آقای قرا باغی عزیز و محترم شما که همان اول با عبارت با توهین مخالفم شروع کردی چرا کلمه گاو را در این جای خالی قرار دادی .
چرا جمله اینجور نخواندی که ؛ در ایران مقدسها گل اند.
آیا در ذهن شما هم همین آمادگی وجود نداره ؟
نباید زود همه چیز را به پای توهین گذاشت.
باید می پرسیدیم سید بزرگوار قصد توهین داری
به کی ؟
چرا؟
بعد حکم اعدامش را صادر کنیم.

وحید چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:14 ب.ظ

آقای قراباغی عزیز
۱. من یکی دو تا غلط املایی بیشتر پیدا نکردم الباقیش رو راهنمائی بفرمائید یا از نمره دیکته ام کم کنید (-:
۲. در مورد مسجد جمکران اون مطلب رو خواندم ولی به نظر شما در سطح جامعه خوانندگان اون مطلب بیشترند یا این خبر که اعضای هیئت دولت عریضه نوشته اند و دست جمعی امضاء کردند و تو چاه انداخته اند و یا این خبر که رقم سرسام آوری رو <یادم نیست چقدر> برای بهسازی این مسجد تصویب کردند و یا اینکه برای ظهور آقا نقشه راه! تهیه کردند و یا اینکه لیست نمایندگان مجلس را دادند خدمت امام زمان که امضاء بفرمایند و یا اینکه هاله نور اطراف خودشون می بینند و یا چه می دانم کفتر ها براشون بغ بغو می کنند و یا اینکه سگی میره تو حرم امام رضا ووووو
آقا علیرضا
از شما که به نوشته آقا مجید خرده می گیرید که توهین آمیز بوده است تعحب می کنم که هر چه دلتان خواست بار این حیدر بیچاره (که البته من هم از ادبیات ایشان هیچ خوشم نیومد) کردید (۱. احمق ۲. ابله ۳. دیوانه ۴. کسی که باید نوشته های آقا مجید رو بخونه تا آدم بشه ۵. عقده ای ۶. بدتر از گاو)!!!!
ملاحظه فرمودید توهین به همین سادگی شکل می گیره یعنی وقتی آدم نظری رو میشنوه که با طرز فکرش خیلی فاصله داره!!! (البته اگه ایشون به دعوت گوی و میدان شما پاسخ مثبت بده شاهد شکل گیری خشونت هم خواهیم بود!!!)

بابک یاری چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:32 ب.ظ

جای تاسف بسیار است که اینگونه همدیگر را مورد هجمه قرار می دهید. یکی مثل آقای قراباغی علم مخالفت با توهین برمی دارد ولی خود بدترین توهین ها را به دیگران می کند و یکی از حکم مرگ و نابودی می گوید و پاک کردن دنیا از لوث وجود دیگران.
قبول کنیم که همه دروجود خود نقص داریم . بپذیریم که نمی خواهیم ورا تصورات خود چیز دیگری بشنویم . ژست روشنفکری به خود می گیریم و از تاریخ مثالهای فراوان می آوریم ولی در جای خودش همه را از دم تیغ میگذرانیم

علیرضا قراباغی چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:54 ب.ظ

وحید و بابک عزیز
عرض کرده بودم که : <گاو کسانی هستند که میکوشند به بهانه تقدس٬ از دیگران سواری بگیرند. و البته باید این بهانه ها افشا شود و آن تزویر ها برملا گردد.>
این حیدر به قول شما بیچاره٬ از همین افراد است. اینجا بحث توهین نیست. من برخلاف بابک٬ اینجور آفراد را <همدیگر> نمیدانم. در قرآن٬ فقتلوهم حیث سقفتموهم هم داریم. اصلا معتقد نیستم که به اینجور به اصطلاح بیچاره ها٬ در یک محیط دوستانه اجازه عرض اندام داده شود. کسی که می خواهد مملکت را از لوث وجود امثال سید پاک کند٬‌دشمن است. و من اینقدر لیبرال نیستم که با دشمن مماشات کنم. من قبلا هم از آقا مجید خواهش کرده بودم که این قبیل نوشته ها را اصلا حذف کند. آنها بحثی برای مطرح شدن و همفکری ندارند. فقط خنجری زهرآلود برای بیرون آوردن چشم حقیقت دارند.
اینجور افراد به همه لطمه می زنند. حتی به چیزی که به ظاهر مدعی آن هستند. و قبل از هرچیز به همان اسلام و ولایت و ارزشها و پرچم و وعده حق لطمه می زنند. بزرگترین گرفتاری دینداران در طول تاریخ٬ همین نادان ها بوده اند. از من انتظار نداشته باشید که برای طالبان٬ حرمتی قائل باشم.
البته ممنون میشم اگه نظر من رو در این مورد هم نقد کنید و راهنمایی بفرمایید.
اما در مورد جمکران و اون اباطیل که فرمودید جامعه به دنبالش میره. پرسش اینه که آیا رهبری کلان جامعه٬ کدوم یکی رو تبلیغ میکنه؟ و آیا انقلاب سعی نکرده اون خرافات رو کاهش بده؟ این که عوام دنبال قمه زدن برن٬ با این که حاکمیت قمه زدن رو تبلیغ کنه٬ تفاوت داره.
من قبول ندارم که هیئت دولت دسته جمعی عریضه نوشته اند و توی چاه انداخته اند. فکر میکنم مدیران کلان جامعه٬ خیلی عمیق تر از این حرفها فکر میکنند. و نظر این یا اون فرد رو هم به پای مدیریت جامعه نمی نویسم. البته این به معنای تایید برخوردهای ناپخته و احساسی مدیران جامعه نیست. ولی عادت دارم اول روندهای کلی جهان رو در نظر بگیرم٬ بعد این یا اون حرکت داخلی رو نگاه کنم. شما هم فکر کنید اگه بحران انرژی هسته ای رو میخواستید توی دنیای امروز مدیریت کنید٬ چه کار می کردید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد