با خودم هستم

خیلی بی نظم شدم. قبول دارم. خوب پیش میاد دیگه!!

فکر می کردم، از سر یه جریانی ، که گویا میهمان این ماه سفره خداوند نیستم، آخر شما اگر مهمان فلان مقام کشوری هم باشید به صرف همین عنوان کلی ، ملاحظه حال و احوالت را می کنند. حال اگر نکنند پس یعنی نیستی دیگر، بی خود هم نباید خودمان را گول بزنیم. کاری به امتحان پس دادن و از این جور حرفها ندارم.

همین که می گویند خداوند دعوتمان کرده به میهمانی خودش و ما آداب این میهمانی را رعایت نکنیم کنارمان می گذارند، شوخی هم با کسی ندارند. آداب میمهانی نه اینکه توضیح المسائل را از بر بشیم و مو به مو اجرا کنیم.نه!

خلاصه بد روزگاریست.

جمعه ای رد از جائی رد می شدم دیدم جوانی سر یکی از این صندوقهای صدقات حسابی مشغوله، جلوتر که رفتم دیدم یک اسکناس را از دیچه باریک صندوق بیرون کشید و سریع دور شد. خوب حتما" حق حقوقش را کمیته امداد نداده و او هم اینجوری تلافی کرده است.

آخه !! این روزهای همه خودشونو محق می پندارند ، همه می گویند حق با ماست، حق و حقوقمان پایمال شده، هیچکس به این فکر نمی کنه که ممکن است چقدر در حق دیگران بناحق رفتار کرده باشه، بهتون بر نخوره، همه اینها را به خودم می گفتم.
نظرات 1 + ارسال نظر
محبوب دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:29 ق.ظ

ما که نفهمیدیم چی می خواستید بگید !!
آهان با خودتون بودید !:)) او کی!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد