القصه...

کارمند اداره آگاهی و دادسرا شده ام.صبح به صبح اونجا کارت می زنم و در طول روز اگر فرصتی پیش بیاد دو ساعتی مرخصی می گیرم و سری به شرکت می زنم تا کارها را رتق و فتق کنم.

دو هفته است که از کار و زندگی افتاده ام

ماجرا از آنجا شروع شد که روز جمعه ای عصر به همراه همسر محترمه در حال گذر از خیابان کیف دستی ام توسط سرنشین یک موتور سیکلت سرقت شد. همیشه بند کیف را به دستم می انداختم اما آنروز نمی دانم چرا فراموش کرده بودم ، واقعا" یه لحظه شوکه شدیم، باور کنید اون لحظه فکر کردم یکی داره با من شوخی می کنه، اما واقعیتی بود که در حال اتفاق افتادن بود.خیابان خلوت بود و سارقین سریع دور شدند.

خودمان را به کلانتری رساندیم، پرونده ای تشکیل شد وباید می گفتم که چی تو کیفم داشتم، ذهنم یاری نمی کرد، کارت ماشین، بیمه نامه، کارت سوخت(وای...)،دسته چک، دوربین دیجیتال(اونم با کلی عکس)،مقداری وجه نقد از جمله یک تراول چک دویست هزار تومانی، افسر کلانتری گفت شماره تراول را داری؟ یادم افتاد همین دیروز محمد، یکی از بچه های شرکت از بانک گرفته بود، گفتم آره ، زنگ زدم به محمد گفتم برو شرکت شماره را به من بگو، اونم بنده خدا رفت شرکت  و زنگ زد گفت برگه نیست اما چون دوبرگ تراول بیشتر نبوده و یکی را خودم نقد کردم فردا  صبح از بانک شماره اش می گیرم. ایکاش این شماره پیدا نمی شد، دلیلش را بعدا" می گم.

به هر حال پرونده تشکیل شد و دادند دستمان و گفتند ببرید آگاهی ، کجا؟ پایگاه چهارم ، زیر پل سیدخندان،تا رسیدیم آگاهی و پرونده را تحویل دادم افطار شده بود، چه جمعه نحسی بود.

شنبه صبح رفتم آگاهی با شماره کلاسه ای که بهم داده بودند منتظر شدم تا اطلاعات را تو رایانه ثبت کنند البته این کار یکبار تو کلانتری هم انجام شده بود، بابا سیستم مکانیزه شده خبر ندارید، من شصت و هفتمین نفری بودم که پرونده کیف قاپی ام تو آنروز ثبت می شد، آمار های دیگر هم جالب بود، اینها را از لیستی که کنار دست تایپیست بود برداشتم، چون با وارد کردن هر پرونده اعداد را اصلاح،آپدیت، می کرد، سرقت موتور 54تا ، سرقت اتومبیل  38 مورد ،سرقت منزل 42 مورد بقیه هم یادم نماند،تازه می گویند در ماه مبارک آمار جرم و جنایت کاهش می یابد.

البته بگم اول وقت رفتم بانک و شماره تراول را گرفتم ووقتی پروند ه ام دست افسر آگاهی افتاد، با اعلام شماره آن گفت باید برای توقیف آن دستور قضائی گرفته شود.

کی؟

فردا می فرستیم دادسرا، پس فردا بیا جواب بگیر.

اگر تا آن موقع وصول شد چی؟

این روال باید انجام بشه.

هیچی ،دوشنبه رفتم نامه آگاهی همراه با دستور قضائی را گرفتم بردم بانک تجارت، ساعت چنده 13:30، گفتند آخر وقته ، فردا بیا.

صبح سه شنبه نامه از امور حقوق بانک گرفتم، بردم امور مالی، زد تو سیستم گفت دیروزتراولت وصول شده.کجا؟ شعبه چهار راه عباسی!!

چهار راه عباسی کجاست؟

گمرک، خیابان هلال احمر.

برگشتم امور حقوقی، نامه دادند خطاب به آن شعبه که اطلاعات وصول کننده را اعلام نمائید. تو راه که می رفتم ، می گفتم اگر با شناسنامه جعلی و یا دزدی وصول کرده باشند که نمی توان ردی پیدا کرد.

رئیس شعبه سریع پیگیری کرد تراول را درآوردند و گفتند وصول کننده شخصی است بنام رضا آرد فروش است مشتری خود بانکه، موتور فروشه.

 با اطلاعات شعبه برگشتم آگاهی ، مشخصات فرد را اعلام کردم وبا اقا رضا تماس گرفتند قرار شد روز پنجشنبه تو اداره آگاهی حاضر بشه

ادامه دارد

نظرات 4 + ارسال نظر
محبوب پنج‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:48 ق.ظ

نود قسمتیه؟!! نمیشه مثل ماه رمضون سی قسمتش کنید ؟!
:))
شوخی بود! امیدوارم هر چه زودتر به کارت سوخت خود برسید

یعنی بقیه اش هیچ فقط کارت سوخت؟

محبوب پنج‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:37 ب.ظ

آخه فقط برای کارت سوخت وای گفته بودید ! گفتم شاید مهمتره:)

علیرضا قراباغی پنج‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:42 ب.ظ

تجربه دردناکیه. به عیال که تعریف کردم می پرسه کیف دستیه یا سامسونت؟ و فرزندم میگه: مگه فرق می کنه؟
خوب، ما که با عیال نمی ریم خیابون گردی! بریم هم کیف دستی یا سامسونت نداریم! داشته باشیم هم توش تراول نداریم!
ولی ممنونم که این اطلاعات رو به ما منتقل می کنین.
هزینه ی امنیت هر روز داره بیشتر می شه و خود امنیت کمتر!

همکلاسی جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:50 ب.ظ

خدا صبرت بده!
مهم خود کیفس!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد