علیرضا افشار

تو سطح شهر بیلبوردهای بزرگی از علیرضا افشارنصب شده که یادآور سقوط هواپیمای سی 130 در دو سال  پیش می باشد. پیش خودم می گفتم چرا فقط عکس این خبرنگار خوش تیپ شبکه خبر که همکارانش لقب نیکلاس کیج ایرانی بهش داده بودند نصب شده و از عکس مابقی عکاسان و خبرنگاران بی گناه خبری نیست.

 امروز داشتم ضمیمه همشهری مسافر را می خواندم که با پدر علیرضا افشار مصاخبه کرده بود و او در این مصاحبه گفته بود که با هزینه خودش این بیلبوردها را نصب کرده تا یاد او زنده باشد حتی گفته بود دیه هم دریافت نکردم چون اگر دیه را بگیرم دیگر نمی توانم پیگیر خون پسرم باشم. و اگر هم بخواهم دیه بگیرم طبق قانون یاتا باید دریافت کنم. گفته بود در این دو سال به هر جا که بوده نامه نوشتم تا مقصران اصلی معرفی شوند.

روزمبادا

وقتی تو نیستی
نه هست های ما

چونانکه بایدند

                نه بایدها...

مثل همیشه آخر حرفم

وحرف آخرم را
                   با بغض می خورم

عمری  است

لبخندهای لاغر خود را

دردل ذخیره می کنم:

                          باشد برای روز مبادا!

 

اما

در صفحه های تقویم

روزی به نام روز مبادا نیست

 

آن روز هرچه باشد

روزی شبیه دیروز

روزی شبیه فردا

روزی درستمثل همین روزهای ماست

اما کسی چه می داند؟

شاید

امروزنیز روزمبادا

                         باشد!

 

وقتی تونیستی

نه هست های ما

چوانکه بایدند

                  نه بایدها...

 

هرروز بی تو

روز مباداست!

                                       قیصرامین پور

کیک و انجیل

معلوم نیست چه خبره ، آنقدر اوضاع و احوال شفافه که آدم از شدت شفافیت سرگیجه می گیره، این گزارشی که امروز خبرش مثل توپ صدا کرده آنهم از سوی سازمان جاسوسی آمریکا، به نظر قند تو دل احمدی نژاد و دارو دسته اش آب شده، اینکه هی میگه موضوع هسته ای خاتمه یافته و پرونده اش بسته شده پر بیراه نمی گه، گویا یه چیزی می دونسته !! این گزارش بر غیر نظامی بودن فعالیت هسته ای ایران اشاره داره اما این را هم مطرح کرده که اطلاعات خود را از یک مقام ارشد دولتی ایران دریافت کرده است، موسویان که تحت نظره و نمی تونسته اطلاعات بده تازه اگر جاسوس بوده باید برعکس، اطلاعاتی مبنی بر هسته ای بودن می داده اما اینکه این مقام ارشد کی بوده که تونسته به دستگاه جاسوسی آمریکا حالی کنه که ایران دنبال بمب هسته ای نیست مشخص نیست. یعنی احمدی نژاد از کجا خبر داشته؟ تو دانشگاه کلمبیا چه اتفاقی افتاده؟ نکنه چهار تا سگ محافظش بو کشیدن و بهش خبر دادند. خلاصه همین روزهاست که یه هواپیما تو فرودگاه امام به زمین بشینه و کیک و انجیل دیگری کادو بیاره.

جامعه آزاد که می گویند یعنی این!‌ آیا کسی تو مملکت ما که آزادی آنهم از نوع مطلق و 360 درجه اش وجود داره ، جرات و شجاعت ارائه گزارشی خلاف نظر آقایان را داره ؟

سیل امامزاده داود

می گویند یه سال امام زاده داود سیل اومد، کسانی که به امامزاده پناه برده بودند را سیل برد و آنها که به طرف کوهها رفته بودند سالم ماندند.حال، تقدیر،قسمت،سرنوشت هر چه نامش بگذاریم،اونا که خودشان را به امامزاده چسبانده بودند اسیر سیل شدند و دیگران جان بدر بردند.