دیشب برای اولین بنزین آزاد زدم. از بس پمپ بنزینها شلوغند فرصت نمیشه بنزین بزنیم.بیشتر هم تو تهران شلوغه، چند نوبت کرج بنزین زدم خیلی خلوت بود.ساعت 12.5 نصف شب رفتم، بلکه کمی خلوت باشه. که خلوت هم بود اما در حاشیه آن شلوغ بود. تو صف نرفتم و جلوتر از جایگاه ایستادم تا ببینم چه خبره. صحنه بدی را می توان به تماشا نشست.راننده های بسیاری، زن و مرد ، توی آن وقت از نیمه شب گالن به دست باک بنزینشان را پر می کنند چندتا جوان دستها را از سرما در جیبهایشان فشرده و کز کرده گوشه ای ایستاده بودند.پرسیدم بنزین کی داره؟ یکی گفت چند تا می خوای؟ 30- 35 تا؟ گفت نه !! 60 تا دارم یه ماشین دیگه جور کن دو تا با هم بزنید. گفتم ماشین از کجا بیارم؟
یکی دیگه گفت من دارم. پرسیدم لیتری چند؟ 500 تومن با پمپ!!
گفته باشم قیمت 300 تا 400 تومنه اما چون اوائل ماهه و دیشب هم هوا سرد بود و فروشنده کم بود قیمت بالا بود. بالاخره با 400 تومان به توافق رسیدیم. باید کم کم خومان را به این قیمتها عادت بدیم . ناخودآگاه به آمپر بنزین ماشین هم حساس شدیم گویا این روزها خیلی سریعتر از قبل تمام میشه.
خرقه ، رهن خانه خمار دارد پیرما
ای همه رندان ، مرید پیر ساغرگیرما
گرشدیم از باده بد نام جهان تدبیر چیست
همچنین رفته است در عهد ازل تقدیر ما
دیروز و امروز عده ای از دانشجویان بسیجی و دلسوز به حکم برائت حسین موسویان اعتراض کردند و جلوی قوه قضائیه تجمع کردند. احمدی نژاد و سخنگویش عکس العمل نشان دادند و خواستار افشا اطلاعات مطرح شده برای مردم شدند. هر چند این کار را روزهای آینده روزنامه کیهان انجام خواهد داد ولی از یادآوری تلخ نباید گذشت احمدی نژاد در حالی که قوه قضائیه حکم برائت صادر کرده (تنها مرجع قضاوت) به هر پشتوانه ای در مقابل آن ایستاده و بر سر حرف خود علنا" و از هر تریبونی پافشار می کنه ، همان چیزی که در دوره اصلاحات بسیاری از خاتمی توقع داشتند تا در مقابل حکمهای سنگینی که همین قوه قضائیه علیه اصلاح طلبان و دانشجویان صادر می کرد بایستد. اما نایستاد. در آن زمان هم بسیاری اعتقاد بر این بود که حکم ها عادلانه نیست
آخرین خبر:
ادامه تعقیب موسویان از سوی دادستان تهران
برای مرگ دلفینهای به ساحل نشسته چابهارو امروز خودکشی نهنگها ابراز نگرانی از سوی بسیاری بعمل آمد و حتی برای رفتار خشونت آمیز با حیوانات سیرک عقاب در پارک پردیسان مدافعان واقعی محیط زیست اعتراضات فراوان کردند و حتی باغ وحشها را زیر سوال بردند که چرا حیوانات و پرندگان را در زندان نگه می دارید و چه طنز تلخی برادر زاده جوادی آملی بعنوان حافظ محیط زیست بکار برد که پس مردم را چگونه شاد کنیم. چه اعترافی !! هیچکس در این مملکت بفکر شادی دل این مردم نیست و اینکه مردم چیزی ندارند تا به آن شاد شوند حتی هجویات چهارخانه و سه خانه هم افاقه نمی کند. نمی دونم کدامشان بود که می گفت همین اشکهائی که در عزاداریها می ریزید خودش باعث شادی روح می شود اون یکی ، از همین مراجع، فرموده دست زدن در مولودی ها اشکال دارد.
اما هیچکس بفکر خودکشی (قتل) زهرا بنی یعقوب و زهرا کاظمی نمی افتد. هیچکس نمی گه چرا دانشجویان امیر کبیر هنور در زندان هستند رضا ولی زاده را چرا بخاطر توهین به سگهای رئیس جمهور به زندان انداخته اند. و یا در این مملکت آزادی حق همه هست غیر از انسانها چون همه چیز وارونه است. می پرسند چرا به حسین شریعتمداری در کسوت منتقد جایزه داده شد ، برادر من! وقتی منتقد های واقعی در زندان باشند ؛ جایزه که رو زمین نمی مونه !! کی بهتر از حسین آقا.