تا حالا گذرتان به خیابان کریمخان افتاده ؟ نبش خیابان خردمند داروخانه ای است با درهای چوبی که قبلا" ساختمان داروخانه
کمی تامل کنید ، قدمهایتان را آهسته کنید ، ببینید کسانی که از داروخانه بیرون می آیند انگار از فروشگاه شهروند خرید کرده اند .یک نایلکس پر از جعبه های دارو و سرنگ !خدای من ، خدا قسمت هیچ دردمندی نکند. خودم اگر نگویم هر روز ، اما مرتب با چنین صحنه ای روبرو می شوم. قیمتی که بابت این پاکت دارو برای یک وعده شیمی درمانی پرداخت می شود حدود
وقتی پای صحبت دوست و همکاری می نشینم که پدرش سرطان معده گرفته و یا خانمش ام اس دارد و هر کدام گذرشان به اینجا افتاده ، و یا می شنوم دختری
وضعیت پرونده اتمی ایران و مقابله ایران و اروپا به نقطه جوش رسیده است. قرار است اجلاس حکام بطور فوق العاده تشکیل جلسه دهد. لحن سخنان کشورهای اروپائی بسیار تند شده است. ایران قدم به قدم ، فعالیتهائی را که دو سال پیش به حالت تعلیق درآورد مجددا" فعال می کند. کار به رو کم کنی کشیده شده است. تصور می کنم ایران قصد دارد گام به گام جلو بیاید تا نهایت برش اروپا و آمریکا را بسنجد و اگر دید کار خیلی بیخ پیدا می کند ، دوباره فعالیت خود را معلق نماید .دیروز رفسنجانی بار دیگر از جدی بودن تهدیدات سخن گفت .گویا احمدی نژاد از تاکتیک " بهترین دفاع حمله است" دارد استفاده می کند اما نباید فراموش کنیم که بندی در قانون سازمان ملل وجود دارد بنام دفاع پیش گیرانه و آن زمانی است که اگر کشوری احساس کند که کشوری دیگر قصد تهاجم و یا خصومت علیه او را دارد می تواند پیش دستی نموده و علیه او اقدام نظامی کند . حال در این اوضاع و احوال ، که ایران از سوی آمریکا محور شرارت نامیده شده و از طرفی خوش تیپ ما از محو اسرائیل سخن می گوید منطقی نیست کمی شعله را کم کنیم تا به نقطه جوش نرسیم .
بالاخره یک تیم مطرح اروپائی افتخار داد و در تهران بازی کرد. همین اندازه هم حضور تیم بایرن مونیخ غنیمت بود . پرسپولیس هم با وجود باخت دو بر یک نسبت به بازیهای لیگ بد بازی نکرد . هوا بسیار سرد بود و همین تاثیر گذار بود.
حضور الیور کان و ماگات و سایرستارگان مطرح این تیم در ایران و همچنین بازی علی کریمی در این تیم در نوع خود جالب بود اما دریغ که می توانستیم مملکتی باشیم که تیمهای مطرح در اینجا اردو بزنند نه اینکه با پرواز اختصاصی و تنها
از عابد زاده هم تقدیر به عمل آمد آن هم بعد
لیست شرکتهائی که می بایست دفاتر شان را از تهران جمع کنند و به محل اصلی منطقه ای خود بروند منتشر شد. به ما هم اعلام شده که باید نقل مکان کنیم. تا خرداد ماه فرصت داده شده است. هنوز مشخص نیست که آیا تمهیدات لازم در این مورد دیده شده یا خیر. و اصولا تعیین این فرجه زمانی کار کارشناسی شده است یا اینکه مانند دیگر بخشنامه ها بیشتر جنبه نمایشی دارد.
واقعا" چقدر این موضوع در تراکم تهران تاثیر گذار است.تعداد نفرات این شرکتها با تمام اعضای خانوده اشان را برآورد کنیم چیزی حدود
موضوع دیگر ، آیا امکانات لازم برای اسکان و یا کار این افراد در محل جدید فراهم است ؟ به جرات می گویم خیر در این چند ماه فرصت که هیچ تا چند سال هم نمی توان امکانات این افراد را فراهم کرد.بعضی مناطق ، بخصوص مناطق نفت خیز جنوب مسکن یک شاخص مهم است ، این مناطق اغلب دارای خانه ها سازمانی است و تامین مسکن این عده در این فرصت اندک حتی بصورت اجاره امکان پذیر نیست. چارت سازمانی خیلی از این شرکتها بصورت دو قسمتی ریال یک قسمت تهران و قسمت دیگر محل پروژه طراحی شده و برای تغییر شرایط می بایست این چارت اصلاح شود که خود پروسه اداری را می طلبد.
بسیاری از افراد سالیان سال در تهران شاغل بوده و زندگیشان در این شهر شکل گرفته ، فرزندانشان مدرسه ای یا دانشگاهی بوده و بعضا" همسرانشان شاغلند ، واقعا" چه فکری برای این موضوع کرده اند؟ یک عده از کارکنان این شرکتها از خانمها هستند که نقل و انتقال آنها غیر ممکن است برای اینها چه تصمیمی دارند ؟
این که می گویم کارشناسی نشده ، به این علت است که هیچ هماهنگی بین زمان تعیین شده و تامین نیازها و جوانب این طرح وجود ندارد.
آیا واقعا" مشکلات بی شمار تهران با این بخشنامه های آبکی حل می شود؟ گمان نمی کنم.
می گویند ماه عسل زمانی تمام می شود که مرد خانواده بجای اینکه در شستن ظرفها به همسرش کمک کند خود به تنهائی ظرفها را بشوید.