اوج دل

همیشه تو یه ارتفاعی از جو دیگه ابری وجود نداره!

اگه یه وقت آسمون دلت ابری بود بدان که به اندازه ی کافی اوج نگرفتی

حاشیه های یک سفر

همسر محترمه و بچه ها برای اولین بار بود که به شیراز سفر می کردند.

 

کارتهای پرواز را که گرفتم ، ردیف دوم بودیم ، گفتم یه جای خوب به ما دادند. حداقل اول صبحی یه چرت تو راه می زنیم .سوار که شدیم دو تا خانم و آقا به همراه یک نوزاد پشت سر ما نشستند .از موقع حرکت تا رسیدیم یه بند این بچه گریه کرد.گویا گوشش درد گرفته بود.البته سرو صدای پدر و مادرش برای ساکت کردنش بیشتر از گریه های او آزار دهنده بود.

 

در هتل که مستقر شدیم ، دیدیم سرویس بهداشتی آن فرنگی است. رفتم پائین گفتم : آقا ما ایرانی ایم و هیچ کداممان پا درد نداریم ، لطفاً یک اتاق با سرویس بهداشتی ایرانی به ما بدهید! " در جواب گفتند: اتاقهای سه تخته ما همه همین جوری هستند !!! گفتم : حتماً سه تا ستارتون را به همین خاطر گرفته اید؟

گفتم : اتاق را تحویل می دهم . می رم جای دیگر.

مدیر هتل آمد .یک اتاق دیگر با سرویس ایرانی برایمان فراهم کردند.

اگر تو فصل مسافرت بود که در جواب می گفتند : به سلامت!

 

تخت جمشید 55 کیلومتر با شیراز فاصله دارد. ساعت 30/5 عصر رسیدیم تخت جمشید ، تازه فهمیدیم دوربین فیلمبرداری شارژش تمام شده است دلمان سوخت !!! که این همه راه آمده ایم و نمی توانیم تصویر برداری کنیم.

یه نمازخانه پیدا کردیم ، گرم!! از پریز برق آن نیم ساعت وقت صرف شارژ دوربین کردیم. وقتی آمدیم از گیشه بلیت بخریم دیدیم نوشته « فروش بلیط تا ساعت 45/5عصر» .آه از نهاد بچه ها برآمد .اول غصه می خوردند که نمی توانیم از تخت جمشیدفیلم بگیریم حالا می دیدند که خودشان هم ازدیدن آن محرومند.

رفتیم تا دم پلکان ، جائی که چند سالی است حفاظ شیشه ای کشیده اند و مامور گذاشته اند. خانواده های دیگری هم آمده بودند و پشت در مانده بودند. فقط فرق ما این بود که ما در مهلت خرید بلیط همانجا بودیم اما...

گروهی جوان دیدم که تلفنی با آقای دکتری هماهمنگ کردند و به واسطه فردی وارد محوطه شدند . شروع به اعتراض کردیم که چرا؟ اگر ممنوع است چرا اینها داخل رفتند؟ فرمودند اینها مهمان همایش باستان شناسی هستند . گفتیم همایش کجاست ؟ گفتند: آنجا!!!

گروهی رفتیم طرف محل همایش ،آقائی با محاسن بلند که مدیر همایش بود وقتی اعتراض ما را دید همکاری کرد و با تماس با انتظامات توانستیم به همراه مهمانان همایش ، از تخت جمشید و برنامه ویژه نور و صدا دیدن کنیم.

 

ایام ارتحال امام ، تمام نقاط دیدنی شهر تعطیل بود حتی مسجد وکیل که در شبستان آن نماز جماعت  برگزار می شود نیز بسته بود. همچنین روی در ورودی باغ ارم نوشته بود «در ایام سوگواری تعطیل است».

 

 

پشت ارگ کریمخان تو راسته آبلیمو فروشها یه مغازه بستنی و فالوده ای هست که کارش خیلی درسته ، ساعت دوازده شب هم که می روی مردم برای خوردن بستنی و فالوده آن صف طولانی بسته اند.

تو همان راسته ، ترشی و عرقیات فروشها هستند . ترشی چه ارزان ! بهترین ترشی کیلوئی 500 تومان .مفته!!

کشتار غزه

نمایش صحنه های کشتار یک خانواده بی دفاع فلسطینی در ساحل غزه ، گوشه دیگری از وخامت اوضاع این مناطق را بیان می کرد. تماشای ضجه های دختر فلسطینی بر بالین پدرش چه دردناک و سخت بود . گرچه اینان هر روزه شاهد چنین کشتارهائی هستند اما تحمل آن بس دشوار و سنگین است.

صرفنظر از برداشتها و تحلیلهائی که در داخل از این گونه صحنه ها می شود ، تاوان سنگینی که خانواده های فلسطینی همواره در حال پرداختش هستند غیر قابل تصور است.