سوسک سیاه

بازهم یک کاریکاتور دیگرو اعتراضی دیگر و بسته شدن روزنامه ای و دستگیر شدن عده ای.آخر تا کی باید چنین چیزهائی را شاهد باشیم.

باورتان می شود که تمام این سرو صداها به خاطر یک کاریکاتور ساده باشد؟ساده انگاری است که چنین تصور کنیم.99.9 درصد مردم این مملکت را اقلیت !! آذری زبان تشکیل می دهد. از آن مقام عالی مملکت گرفته تاوزیرووکیل و بقال و نانوا وکوپن این فروش آذری زبانند.

روزی صدها جک و لطیفه از زبان خود این آذری زبانان در مورد عزیزان آذری ها می شنویم.حالا می بینیم که بخاطر یه« نمنه» که از زبان یه سوسک گفته شده ، غیور مردان و زنان تبریزی ما به خیابان ریخته و اعتصاب کرده اند.

اوضاع خیلی کیشمیشی است .اینها تماما" سرخوردگی و آتشی زیر خاکستر است که منتظر جرقه ایست. یه روز عربهای خوزستان و اهواز ، روز دیگر بلوچهای سیستان و بلوچستان و یا کردهای مهاباد و سنندج بخاطر مسئله ای اقدام به اعتراض می کنند.جالب است تمام اینها در زمان دولتی اتفاق می افتد که آنرا امنیتی ترین دولت می نامند.

البته باید ترتیبی اتخاذ گردد تا آموزش فهم مضمون کاریکاتور به مردم ارائه شود و بهتر است قبل از آن مردم باید به این فهم برسند که چشم و گوش بسته دنبال رو عده ای راه نیفتند و آگاهانه رفتار نمایند.

******

می گویند یکی از همین هموطنان آذری از دنیا رفت و شب اول قبر 62 ملک سراغش آمدند

 گفت : چرا این همه ؟

 گفتند : اون دونفر اولی سوال می کنندو 60 نفر بقیه حرفهای آن دو را حالیت خواهند  کرد.

سوم خرداد

شاید بشود گفت سوم خرداد مهمترین و خاطره انگیز ترین روز این مملکت است . روزی که می توانست نقطه عطف این مملکت باشد اما به شکل دیگری رقم خورد.

آزادی خرمشهر ، رویدادی که می توانست به خاتمه جنگی بینجامد ولی نشد و پس از آن 7 سال دیگر طول کشید .چه سرمایه ای تلف شد و چه انسانهای پاکی از میان ما رفتند.

همان زمان سران نهضت آزادی در نامه ای سرگشاده ادامه جنگ را نکوهش کرده و تصمیم نظام را مورد نقد قرار دادند اما سران آن تشکیلات بازداشت وزندانی شدند .

حال 18 سال بعد از خاتمه جنگ ، از گوشه کنار عده ای در صدد توجیه این تصمیم نظام هستند .براستی اگرزمانی که ایران پس از فتح خرمشهر در اوج برتری بود قطعنامه پیشنهادی را می پذیرفت و این جنگ 7 سال دیگر تداوم نمی یافت اوضاع و احوال ماامروزچگونه بود.

صبح روز سوم خرداد 76 اخبار ساعت 8 صبح ، زمانی که اولین شمارش آراء ریاست جمهوری اعلام شد و خاتمی با درصد بالائی از رقیبش پیش افتاد همه به هوا پریدیم . با شنیدن این خبر خود را در آستانه یک تحول دیدیم تحولی که تصور داشتیم سرنوشت این مملکت را تغییر دهد اما نشد . چرا؟ به همان دلیلی که بعد از فتح خرمشهر نشد.

عده ای خوش ندارند که شادی در این مردم تداوم داشته باشد . اگر آن شادی در راستای منافعشان نباشد در صدد سرکوب آن بر می آیند .ببینید ادامه جنگ به نفع چه کسانی تمام شد. و یا انتخابات خرداد 76 منافع چه منافعی را به خطر انداخت .

اما امروز فقط به یاد همان لحظات دل خوش داریم و در ذهن خود مرور می کنیم و حسرت فرصتهای از دست رفته ای را می خوریم که می توانست به نفع همه تمام شود اما اینگونه نشد.

سفارش یک دوست

دیروز دوستی که خود مدیر ارشد شرکتی است به من سفارش کرد برخی از نامه هائی که بهت ارجاع می شود را پشت و رو قرار بده !! و بدون اقدام بگذار .

چرا؟

این دوست ما می گفت : ناپلئون تمام نامه هائی را که دریافت می کرد را ندیده تو کشوی میزش می انداخت و آخر هفته همه را می دید . در این بین نزدیک 70 درصدشان موضوعش فیصله یافته بود و هیچ اقدامی نداشت .