دوره کوتاه ریاضت

«دولت و مردم خود را براى یک دوره کوتاه ریاضت آماده کنند.»مصطفى پورمحمدى وزیر کشور این جمله را روز گذشته با اشاره به ضرورت مصرف بهینه سوخت بنزین بیان کرد و این  دوره کوتاه را چهار تا پنج سال پیش بینى کرد. به گزارش ایرنا او که در نخستین گردهمایى مدیران کل دفاتر شهرى و روستایى استاندارى هاى سراسر کشور سخن مى گفت، بر این اعتقاد است که تحمل این ریاضت فواید بسیار بزرگى دارد.وزیر کشور اوج این کار را دو سال دانست و گفت که اگر این دوره با موفقیت طى شود، تحمل دو سه سال بعدى آسان تر خواهد شد.

 

در همین ارتباط مصاحبه خواندنی رئیس پخش و پالایش نفت را هم بخوانید. چرا جالب؟ چون پی ببرید که نه تنها دوره ریاضت کشانه که بهتر است بگوئیم دوره ی فاجعه بار در انتظار ماست.

 

موسی غنی نژاد ، استاد اقتصاد  که اکنون تئوری پرداز توسعه اقتصادی است و هر روز مطالب جدیدی از او می خوانم ، 16 سال پیش از این در درس اقتصاد خرد ، آن زمان که دولت سازندگی بر سر کار بود ، از آزاد سازی قیمتها سخن می گفت و همواره به آزاد شدن قیمت نان اشاره می کرد.

امروز نان سنتی را می توان با قیمتهای متفاوت در سطح شهر مشاهده کرد و در کنار آن نان های فانتزی ، که از قالب فانتزی بودن دیگر خارج شده اند، هم قابل تهیه هستند آن هم با کیفیتها و قیمتها مختلف ، اما بنزین مقوله دیگری است که گویا خط قرمز جریان اقتصادی ما شده است.

خاتمی در آخر دوره صدارتش در جمع مدیران صنعت نفت ناکامی بزرگ دولتش (که ناکامی فراوان داشت!) واقعی نکردن قیمت سوخت عنوان کرد.

در اینکه قیمت بنزین می بایست واقعی شود شکی نیست ، این نشان دهنده یک اقتصاد سالم نیست که بنزین را لیتری 500 تومان وارد کند و لیتری 80 تومان بفروشد. اما حال که می خواهد آن را واقعی نماید به نظرم بدترین راه را در پیش گرفته اند که فاجعه بار است و شکست آن را در پی دارد.

گرچه هنوز تصمیم نهائی گرفته نشده ولی گویا قرار است بنزین فقط بصورت سهمیه بندی و با یک نرخ عرضه شود. و اگر کسی بنزین بیشتری بخواهد امکان آن وجود نخواهد داشت .حتی اگر حاضر باشد قیمت بالاتری بپردازد.

این بزرگترین خطاست ، بالاخره دوره جنگ ثابت شد که نیازها متفاوت است و ایجاد بازار کوپن فروشان بخاطر همین تفاوت نیازها بود . حال اگر کسی یک ماشین 6 سیلندر خرید و خواست بنزین بیشتری بسوزاند باید بهش گفت تو اجازه نداری و ملزم هستی همان روزی 2 تا 3 لیتر را مصرف کنی ! خوب این شخص عشق اش سوار شدن به ماشین 6 سیلندرش هست و به هر دری خواهد زد تا بنزین بدست بیاورد و خود بخود یک بازار سیاه  ایجاد خواهد شد.

با اینکه تا مهرماه این موضوع قطعی خواهد شد ولی از پاسخهای نعمت زاده در مصاحبه اش چنین برمی آید که کارها آنگونه که پیش بینی می شود خوب جلو نمی رود و به ضعفهای این روش زیاد پرداخته نشده است.

شکر خدا

در ایامی که اصلاً حس و حال نوشتن ندارم و تماماً در این فکرم که چگونه بنویسم که یک بعدی  برداشت نشود و حداقل اگر حرف زدن بلد نیستم ، به گونه ای بنویسم تا بتوانم منظورم را که گوشه ای از افکار پراکنده من است  به خواننده منتقل کنم  وزمانی که  موافق مطالب انگلیسی نبودم ، با خود گفتم از آنجا که سیارات در کهکشانها در حال گردش گرد خورشید خود هستند و انرژی هسته ای هم حق مسلم ماست وبه برکت نامه محمود خان به بوش که مملکت را در آستانه یک تحول عظیم در آخر مرداد ماه قرار داده ترجیح دادم  تا این لطیفه را به زبان بیگانه بنگارم!!

  

Little bird in the sky dropped a shit in my eye

I didn't scream

I didn't cry

I just thanked GOD cows can't fly 

شکایت

مدعی را گو که ما هم ادعا خواهیم کرد
                                    بهر عقل ناقصش صدها دعا خواهیم کرد

 گر زبانش ناسزا گوید به ما، ما ساکتیم
                                       ما شکایت را به درگاه خدا خواهیم کرد