محبت مادر

مهربانى مادران چه منطقى دارد و چطور مى شود محاسبه اش کرد. حتى با کلمه بى در و پیکر عشق هم نمى توان تحلیل کرد که مادران چرا اینگونه محبت مى کنند و آن هم بى دریغ و بى چشمداشت. مى توان مطمئن بود که مادر مى تواند هر خطایى و گناهى که از فرزند سربزند به دیده لطف ببخشد و بیا مرزد. مى تواند محبت را به طرز یکسویه اى نثار کند و بى چشمى به سپاس بچه ها، خم به ابرو نیاورد و باز خنده اى لطف آگین کند و دست نوازشى بر سرشان بکشد. جالب اینجا است که زیر و زبر شدن هاى روزگار و ترک خوردن سنت و زلزله هاى مدرن هم نتوانسته مادر را قلب ماهیت کند

اگر مى شد دستگاهى ساخت تا جنس محبت را شناسایى کند و علتش را توضیح دهد، به محبت مادرانه که مى رسید حتماً دست ها را بالا مى برد و سینه اش مى سوخت و کارش را کنار مى گذاشت

جالب است که زنان بدسرشت نیز مادران مهرپرورى هستند و فرزندان تبهکار هم پیش مى آید که مادر دوست باشند. شاید رمز بهبود اوضاع جهان بسط مهر مادرى باشد. حسابش را بکنید که اگر اندکى از این محبت لایزال مادرانه نصیب دیگران و دیگران مى شد دنیا فانى نبود. آرزوى مادرانه شدن دنیا را باید داشت. این آرمانى ترین و واقع گرایانه ترین امیدهاست شاید.  « محمد رهبر»

همسر ایده آل

آهو خیلی خوشگل و خانم  بود.

یک روز یک  پری به سراغش اومد و بهش گفت:آهو جون! دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه ، بگو تا برات برآورده کنم

آهو گفت: یه مرد مهربون ، خونسرد و زحمت کش

پری آرزوی آهو رو بر آورده کرد و آهو زن یک الاغ شد

شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند

حاکم پرسید: علت طلاق؟

آهو گفت: تفاهم اخلاقی نداریم ، این خیلی خره

حاکم:دیگه چی؟  ـ آهو: شوخی سرش نمیشه تا براش عشوه میام ، جفتک می اندازه

حاکم: دیگه چی؟ ـ آهو : آبروم پیش همه رفته ، همه میگن شوهرش حماله

حاکم: دیگه چی؟ ـ آهو : مشکل مسکن دارم ، خونه ام عین طویله اس

حاکم: دیگه چی؟  ـ آهو : اعصابمو خرد کرده هرچی ازش می خوام ، مثل خر بهم نگاه می کنه

حاکم: دیگه چی؟  ـ آهو : تا اعتراض می کنم  صداشو بلند میکنه و عرعر می کنه

حاکم: دیگه چی؟ ـ آهو :ازمن خوشش نمی آد ، همه اش می گه لاغر مردنی تو مثل مانکن مونی

حاکم رو به الاغ کرد و گفت : آیا همسرت راست می گه؟

الاغ گفت :آره

حاکم گفت: خوب چرا اینکارارو می کنی؟     ـ الاغ : واسه اینکه من خرم

حاکم فکری کرد و گفت : خوب بنده خدا خره دیگه ! چی کارش می شه کرد؟

 

سندباد

سالیان قبل کارتونی از تلویزیون پخش می شد بنام "ماجراهای سند باد" که جزو زیبا ترین کارتونها ی آن دوران بود. از آنجا که برخی کارتونهای قدیمی مثل پلنگ صورتی ، تنسی تاکسیدو، یوگی و دوستان که مدتی زمان زیادی بنا به عللی پخش نمی شدند ، مجدداً به نمایش درآمدند معلوم نیست چرا کارتون سند باد شامل این گروه قرار نگرفت.

با توجه به اینکه مضامین داستانی آن  بسیار زیبا و آموزنده بودفکر می کنید به چه دلیل دیگر پخش نشد؟

نمیشه غصه مارو یه لحظه تنها بذاره

آنقدر موضوع واسه نوشتن هست که آدم می مونه در این حداقل فرصت چه بنویسه تا هم مطالب طولانی و کسل  کننده و تکراری نباشه و هم به همه مطالب پرداخته بشه و ایضاً از اشتباهات کمتری برخوردار باشه

 

هیچ مطلبی در مورد جام جهانی ننوشتم . چون تمام وقتم صرف تماشای مسابقات شد. البته بجز مسابقات ایران !! تیمی که هور هوری بازی می کنه و هیچ چیزش قابل پیش بینی نیست حیف از وقت و استرسی که برای تماشای آن بگذاریم.در عوض تمام بازی های دیگر را دیدم و لذت بردم. کسانی که از فوتبال حرفه ای فقط بالا بردن مبلغ قرارد هایشان را یاد گرفته اند نفعی برای مملکت نخواهند داشت وقتی شاهدیم نیکبخت واحدی برای یک فصل با پیروزی 350 میلیون تومان قراداد می بنده و یا جباری مصدوم شده پیشنهاد 400 میلیونی می دهد و این بازی های افتضاح را می بینیم چیزی جز تاسف نیست.

 

این روزها ابلاغ بند ج سیاست کلی نظام از سوی مقام معظم رهبری تمام تریبونها را در بر گرفته . همه بگونه ای در وصف این رویداد مهم و تحول عظیم در اقتصاد کشور سخن می گویند که انگار همه چیز قراره یکشبه حل بشه یا اصلا حل شده  و تمام شده رفته و فاصله قرن 15 هجری تا قرن 21 میلادی را به آنی پیموده ایم. عجب از این تبلیغات و عجب از این مردم . در اینکه این ابلاغیه یک کار بزرگ و رویداد بی سابقه در اقتصاد ما ست شکی نیست اما سخن اینجاست اگر این کار این قدر مهم بوده چرا زودتر از اینها بفکر آقایان نرسیده و برای آن  اقدامی نشده است . شاید این سفره ای دیگر باشد برای عده ای از راه رسیده و گشنه ، آخر تو مملکت ما نه این قوانین و نه قوانین دیگر هیچ وقت به سرانجام درستی نرسیده است.  

 

اما با همه این احوال، این شعر زیبا را محمد نوری با آن صدای مخملینش چه عالی اجرا می کند

 

نمیشه غصه مارو یه لحظه تنها بذاره

نمیشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره

دلم از اون دلای قدیمیه از اون دلاس

که میخواد عاشق که شد پا روی دنیا بذاره

دوست دارم یه از دست از آسمون بیاد ما دوتارو

ببره از اینجا و اونور ابرا بذراه

من میخوام تا آخر دنیا تماشات بکنم

اگه زندگی برام چشم تماشا بذاره

دلم از اون دلای قدیمیه از اون دلاس

که میخواد عاشق که شد پا روی دنیا بذاره