درگذشتگان

این روزها مدام خبر مرگ می شنویم . دیروز خبر درگذشت مرتضی ممیز و حاج آقا سیبوی منتشر شد. ممیز نیز هنرمندی بود که به خیل درگذشتگان پیوست .براستی جامعه هنری ما ، در تمام گروهها دچار خلاء شده است . نمی دانم اینان که می روند آیا جایگزینی دارند یا خیر؟

اما حاج آقا سیبوی پیرمرد روحانی که سالیان سال در عراق می زیست و چهل سال پیش نماز حرم حضرت ابوالفضل بود نیز در سن 89 سالگی در گذشت . هفت ، هشت سال پیش ،فرصتی پیش آمد و به منزل او رفتم . دهه آخر ماه صفر بود .تمام حیاط منزلش را در میدان گرگان تهران را پوشانده و مفروش کرده  ، و هر شب مراسم عزاداری امام حسین برگزار می کرد. فرصتی نیم ساعته نزد این پیرمرد عارف بودم . وقتی که فهمید سید هستم از جا بلند شد و رویم را بوسید ، خیلی خجالت کشیدم . گفت من هم میرزا هستم ، چون مادرم سیده بوده و هر که مادرش سیده باشد ، به او میرزا می گویند.

از اینکه از کربلا دور شده بود ناخرسند بود می گفت اگر راه کربلا باز شود بار دیگر به آنجا باز خواهد گشت. اما در این دو ساله که راه کربلا هم باز شد بعلت بیماری اش، سرطان خون ، نتوانست باردیگر به این خواسته اش برسد.

براستی آنانی که در هر کسوتی اخلاق را سرلوحه منش و رفتارشان قرارداده اند در دلها جا بازکرده اند . اینکه برخی از قشر روحانیت اینگونه در جامعه کنار افتاده است همان آفتی است که عده ای از سیاست مداران آنان را از ورود به این ورطه بر حذر می داشتند .

او را دیروز در تهران تشییع کردند و در قم به خاک سپردند . خدایش بیامرزد

معامله یا ترفند

آنچه از اجلاس دیروز شورای حکام انرژی اتمی بیرون آمد باعث شده که تندروهای دولتی خیال کنند که کار تمام شده است . بسیار ساده نگری است که خیال کنیم که بعد از جنجالهای یکی دو ماه اخیر علیه ایران و سفرهای مقامات آمریکائی از جمله سفر اخیر بوش به شرق آسیا و دیدار با سران چین و روسیه  به یکباره آقایان تصمیم گرفتند که بقول تیتر امروز کیهان که " اروپا کم آورد" جلوی ما کم بیاورند و اصلا بگویند شما می توانید غنی سازی که هیچ ، بمب اتمی هم بسازید!!

به نظرم دو دلیل در پس این جریانات وجود دارد یک آنکه بعد از شایعه پیغامهای پشت پرده ایران به اروپا که ما با اعلام انجام تعمیرات UCFاصفهان را می بندیم و شما هم پشت پرده ماجرا را فیصله بدهید به واقعیت پیوسته و معامله ای صورت گرفته است .زیرا چه معنی دارد که قطعنامه قبلی از ایران صراحتا بخواهد که تاسیسات اصفهان تعطیل شود و حالا از عقب نشینی اروپا گفته شود

دوم آنکه این ترفندی بیش نیست . با توجه به این موضوع که اتحادیه اروپا قبل از شروع اجلاس 15 آذر را بعنوان تاریخ شروع مذاکرات تعیین کرد و بعد سفر بوش و دیدارهایش با چین و روسیه و قبولی پیشنهاد غنی سازی در روسیه از سوی آمریکا ، همگی دلالت بر این موضوع دارد که اروپا  و آمریکا می خواهند برای جلب نظر چین و روسیه ، فرصتی دیگر به ایران داده شود که این دومی به نظرم به واقعیت نزدیکتر است.

چرا می گویم ترفند چرا که پذیرفتن پیشنهاد غنی سازی در روسیه از سوی ایران و یا سرمستی دولتمردان ما از این پیروزی و گول خوردن از این موضوع و راه اندازی نطنز آنگونه که کیهان خبر داده است همگی حرکتهائی است که به نفع آمریکا انجام خواهد شد

منتظر روزهای آینده باشید گمان نکنم این سرخوشی که به کیهانیان دست داده زیاد دوام داشته باشد .

بیاد آتشی

گرفته است صدایت،ولی رساست هنوز

اذان ماست هنوز و نـــــماز ماست هنوز

فدای درد تو گردم ! بخوان به خــــاطر ما

که دردمندترازاین صــــداشفاست هنوز

 

امروز پیکر منوچهر آتشی شاعر نوپرداز معاصر تشییع و به خاک سپرده می شود.او که شاگرد نیما یوشیج بود دو هفته قبل ازسوی صدا و سیما بعنوان یک چهره ماندگار در تاریخ ادبیات ایران شناخته شد و مورد تقدیر قرار گرفت .که البته این هم به مذاق روزنامه کیهان خوش نیامد و او را مزدور و وابسته به طاغوت دانسته و خواستار عکس العمل مسئولین شد همین فرمان باعث شد که عطارزاده نماینده بوشهر همان شهری که آتشی در آنجا می زیست اعتراض خود را بیان دارد آنگونه مجری فرمان بود که همانند کیهان نویسان ، هیچ بوئی از شعر و ادبیات این مرز و بوم نبرده بود.

هر چه بود از این میان رفت و بعد از مرگش روزنامه جمهوری اسلامی نوشت « برخلاف نظر دست اندر کاران صداو سیما آتشی اصلا چهره ای ماندگار نبود» گویا اینان مانند مادی نگران ، ماندگاری را در زنده بودن فرد می دانند که با مرگش همه چیز از بین می رود ، اما نمی دانند که اگر چهره ای ماندگار لقب گرفت بخاطر اثر گذاریش در تاریخ ادبیات این مرز و بوم بود ، ادبیاتی که کیهان نویسان از آن بی بهره بوده و حتی قدرت تفکر آن را نیز ندارند.

 

 

بدرود ، یار! وعده دیدار بعد مرگ

بگذر، که فاش می شود اسرار بعد مرگ

گفتم به وقت مرگ نهم سر به دامنت

نگذاشتی ، گذاشتم این کار بعد مرگ

در زندگی اگرچه تورا رنج داده اند

از جان عزیزترشوی ای خوار! بعد مرگ

بر گورها زنان عزادار دیده ای

ناگاه می شوند وفاداربعد مرگ

مگذارگل به گور من و شیطنت مکن

روح مرا دوباره میازار بعد مرگ

                                                               منوچهر آتشی

سه شدو بازی نشد

سومین وزیر نفت پیشنهادی هم نتوانست رای اعتماد بگیرد.این برای رئیس جمهوری که مدعی کابینه 70 میلیونی است و روز اول تو مجلس گفت برای هر پست 90 نفر در لیست خود دارد جای بسی افتضاح ! است.

چگونه است که مجلسی که یک دست شد تا مشکلی پیش نیاید این گونه رفتار می کند؟

چطور این رئیس جمهور تاکنون موفق نشده  برای وزارت خانه ای که آمده بود تا مافیای آنرا برملا کرده و کنار بگذارد وزیری مورد تایید مجلس انتخاب کند؟و سه ماه این وزارت خانه کلیدی بی وزیر بماند.گرچه بود و نبود آن فرقی نمی کند.مگر این سه ماه که وزیر نداشت اتفاقی افتاد.

اما روزی که اخمدی نژاد در جریان معرفی چهار وزیر قبلی در جواب عده ای که وزرا را ناشناخته می دانستند گفت : مگر شما موقع انتخابتان بعنوان نماینده مجلس هفتم شناخته شده بودید؟ کاملا مشخص بود که کاملان از درون به تقابل رسیده اند. و خود را بر ملا می سازند زیرا در یک انتخاب دموکراتیک مردم هرگز به یک فرد ناشناخته چه نماینده مجلس یا رئیس جمهور رای نمی دهند و باید طریقی دیگر را پی گرفت.

الان هم بعد از سعید لو و محصولی و امروز تسلطی کاملا مشخص شده که نه رئیس جمهور از موضع خود از عدم رایزنی با مجلس کوتاه می آید و نه مجلس به هر گزینه ای آنهم برای چنین وزارت خانه کلیدی رای می دهد . کار کاملا به رو کم کنی رسیده است . وزارت نفت که وزارت تعاون نیست که هر آدم گری گچی را بتوان برای آن انتخاب کرد . الان هم دوره سرپرستی هامانه هم تمام شده و باید دست به دامن شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت و یا راه راحت تر حکم حکومتی رهبری شد .

به هر ترتیب این نشان دهنده آن است که رئیس حمهوری که آنهمه شعار آوردن پول نفت سر سفره مردم می داد تو همین قدم اول انتخاب وزیرش باز مانده ، سه ماه هم گذشته و هیچ چشم اندازی از پول نفت نیست.

البته کسانی هم امروز مخالفت کردند مشخص بود که نه تخصص که بیشتر فرع موضوعات برایشان مهم بود ، اینکه تسلطی در ستاد معین بوده و یا اینکه خود و خانواده اش به معین رای داده اند

به نظر می آید که آثار یک شکاف عمیق در بین دولتمردان و مجلسیان در حال شکل گرفتن است و بسیاری از مدافعان احمدی نژاد بعد از سه ماه صریحترین انتقادات را به عمل کرد او می کنند . آنهم احمدی نژادی که نشان داده که تحمل چنین برخوردها و رفتارهائی را نداشته و خیلی زود عکس العمل نشان داده و قهر می کند

بیچاره تسلطی که خود را امروز آماج اتهامات مخالفان خود قرار داد و تجربه محصولی را بکار نبست که زودتر کناره گیری کند . دفتر او مملو از گل های مختلف بود که عده ای پاچه خار از هفته پیش برایش فرستاده بودند .امروز کارمندان مجموعه اش شیرینی خریده بودند تا به محض رای اعتماد آنرا توزیع کنند . وقتی ظهر به دفتر ایشان سرزدم  تمامی کارکنان ناراحت و سرخورده  بودند چه بسیاری خود را در این یک هفته در مناصب بالا وزارتی  می دیدند  و حالا مانده بودند با این همه  شیرینی چکار کنند.