سرزمین عجایب

دیروز  شدیم آلیس ، به اتفاق بچه ها، رفتیم سرزمین عجایب. همان جائی که تبلیغات هر روزه اش از تلویزیون پخش می شود. به راستی جای بسیار عجیبی است .اول مکان آن ، که طبقه سوم یک مجتمع تجاری بنام تیراژه است.

دوم آنکه قدم که بر می داری باید پول خرج کنی. از همان ورودی با پرداخت مبلغی یک کارت اعتباری بهت می دهند که هر جای که می روی آنرا داخل دستگاه می کنی در یک چشم بر هم زدنی خالی می شود. ورودی نفری هزار تومان !! بازیها هم اغلب بصورت تک کاربره و عمدتا بازیهای کامپیوتری است. دو سه تا بازیهای جمعی همچون چرخ و فلک و هواپیما و ماشین بازی هم دارد. سه دور بیشتر نمی زند ، ماشین و هواپیما هزار تومان ، چرخ و فلک 600 تومان و سایر بازیها هم 500 تومان است از گریم 2500 تومان تا بولینگ 2600 تومانی و اسیلاتور 3000 تومانی هم می توان گفت .قطار فانتزی آن تو طبقه سوم یک ساختمان با دو دور گردش 800 تومان می گیرد . با این اوصاف باید برای هر یک از اینها کلی از وقت خود را توی صف آن صرف کنی . گرسنه هم که شدی یک بوفه تر و تمیز آنجا هست که برای جای نشستن هم باید به انتظار بایستی و با مینی پیتزا 900 تومانی و سیب زمین سرخ کرده 750 تومانی شکم خودنت را سیر کنی.

خلاصه برای 4 ، 5 ساعت گذران وقت 30 هزار تومان ، با حداقل بازیها، خرج می کنی و جالب آنکه با خوشحالی محیط را ترک می کنی . خوشحال از اینکه بچه ها ، فارغ از همه چیز ، خرسندند و با شور و حال خاصی آنجا را ترک می کنند .

ریتمیک

اگه عشق من تو نیستی

چرا می چرخه زمین

اگه عشق من تو نیستی

چرا خورشید می تابه

اگه عشق من تو نیستی

....

این ترانه یک خواننده معروف است که امروز شنیدم . نمیدانم برای اینکه بخواهیم یک ریتم شش و هشت ایجاد کنیم حتما لازم است که هر چه را خواستیم یا به قولی قافیه جور در بیاد را به زبان آوریم. در این شکی نیست که بسیاری از جوانان ما صرفا بخاطر ریتم این گونه ترانه ها جذب آنها می شوند حال خواننده هر چه می خواهد بگوید بگوید.

اما نه دیگر تا این حد نازل ، استاد معارفی داشتیم که هر جا هست خداون نگهدار او باشد ، روزی سوار ماشینی شده بود که راننده جوان آن نواری از معین گذاشته بود .ایشان تعریف می کرد که خواننده مرتب می خواند « صبحت بخیر عزیزم ، صبحت بخیر ، صبحت بخیر....» و این راننده هم انگشتانش را هماهنگ با ریتم آن رو فرمان می زد. در واقع او از این گونه ترانه ها و آهنگها و شیفتگی جوانان انتفاد می کرد.

این مطلب مربوط به 15 سال پیش است . آن زمان چنین صحبتهائی جذابیت داشت اما از یاد نبریم که خیلی زود تلویزیون ما هم خوانندگانی را وارد این عرصه کرد که کارهای تقلیدی خوانندگان لس آنجلسی را پیاده کردند و شعرهائی می خوانند که هیچ چیز از آن عاید نمی شود.

اما خوب در اوضاع و احوال کنونی شنیدن همین دلی دلی ها هم خالی از لطف نیست.

هاله نور

بخشی از فیلم دیدار احمدی ن‍ژاد با ایت الله جوادی آملی را دیروز دیدم .واقعا به حال خود و مملکتمان بسیار تاسف خوردم که چنین فردی با این افکار به عنوان دومین شخص نظام تعیین شده است.

آنجا که می گوید " یک نفر گفت که در هاله ای از نور قرار گرفته ام و من هم به این موضوع رسیدم " چه ساده لوحانه حرفهای دیگری را می پذیرد و تصور می کند دیگران هم همین گونه می اندیشند.البته گویا کمی شک کرده ، که با تاکید می گوید ، "غلو نمی کنم".براستی اینان می خواهند اینگونه مملکت را اداره کنند.

نکند ایشان فکر کرده که به مرحله قداست رسیده و اینگونه چون یوسف مصری ، سران کشورها ! مبهوت او شده اند .جالب است که به هنگام سخنرانی او هیچیک از سران کشورها در مجمع حضور نداشته اند و احمدی نژاد وزرا خارجه و نمایندگان کشورها را بعنوان رئیس جمهور شناخته است.

انگار با بچه حرف می زند ، ایشان ثابت کرده  افکار افراد به سواد و تجربه و سنشان بستگی ندارد  زیرا خود او با داشتن مدرک دکترا !! و 50 سال سن ، اینچنین ساده انگارانه می اندیشد گویا ساده زیستی اش ، به اندیشه اش نیز سرایت کرده و ساده اندیش یا .... نیز شده است .

گناه دیگران

در خبر است که پیغمبر (ص ) روزی با جمعی نشسته بود شخصی درآمد و گفت « یا رسول االه در آن خانه مردی و زنی به فساد مشغولند » فرمود « ایشان را طلب باید داشت و تفحص  کردن» .چند نفراز صحابه خواستند تا دستوری از سوی پیامبر جهت احضار آنان صادر شود . پیغمبر به هیچ یک اجازه این کار نداد . به علی (ع) فرمود :تو برو و ببین تا این حال راست است یا نه ؟ علی (ع) به در خانه رفت ، چشم خود بر هم نهاد و وارد خانه شد  با همان چشم بسته دست بر دیوار خانه کشید  تا تمام آن را بگردید و از خانه خارج شد.چون پیش  پیغمبر رسید  گفت « یا رسول الله گرد آن خانه برآمدم  هیچ  کس را آنجا ندیدم »  پیامبر به نور نبوت سخن او را فهمید و فرمود که یا علی تو جوانمرد این امتی.