دو تا SMS جالب به دستم رسیده
اولین آن می گوید:
همیشه عکس همسرت را توى کیف دستى ات نگهدار و هر وقت دچار مشکل شدى به این عکس نگاه کن
تا بفهمى همواره مشکل اساسى تر و بزرگتر و حل نشدنى دیگری وجود دارد.
اماSMS دیگر :
پرسید وقتی زنت خونه نیست چکار می کنی ؟
گفت : استراحت
پرسید وقتی خونه هست چی ؟
گفت : استقامت !
حتما" فردا فمینیست ها اعتراض مى کنند که چرا به ساحت مقدس زن توهین کرده اید.
آقا !! من که توهین نکردم. بروید از دست کسى که SMSها را می فرستد شکایت کنید.
**امروز و یا فردا محکومیت
حال باید منتظر باشیم تا ببینیم در آستانه بهار ، آیا درهای زندان اوین به رویش بازخواهد شد تا دل مادر، همسر و دخترانش شاد شود .کسانی که در این مدت فشارها و سختی های فراوانی را متحمل شدند.
دعا کنیم تا خداوند شادی را به خانواده اشان برگرداند.
**امروز آخرین پنجشنبه سال است ، براساس یک سنت دیرین در آستانه بهار ،مردم یادی از درگذشتگان خود می کنند بخصوص کسانی که بهار گذشته در کنارشان بودند و امسال جایشان خالی است .برای همه طلب آمرزش و غفران الهی کنیم و برای بازماندگان طول عمر پربرکت از خداوند طلب کنیم.آمین
** براساس تقویم روز اول فروردین روز اربعین است . زمان تحویل سال هم شب اربعین خواهد بود . حال معلوم نیست با تحویل سال نو آهنگ دهل و سرنای سنتی نواخته خواهد شد و یا مارش عزا پخش می کنند . مسائل دینی و سنتی به گونه ای غیرقابل تفکیک با هم عجین شده اند . اما ایکاش هردو در کنار هم اجرا می شد .این غیر قابل اجرا نیست.یادمان باشد زمانی کل برنامه های تفریحی در محرم و صفر قطع می شد و حتی در ایام عزاداری تیتراژ اخبار را هم پخش نمی کردند .ماهیت هر چیز مشخص است .پس می شود روز اول عید هم تبریک سال نو گفته شود و به دید و بازدید رفت و هم در عزاداری اربعین شرکت کرد.
راستی حالا که صحبت به اینجا رسید ، چه فکری برای آجیل شب عید کرده اید .برخی اعتقاد دارند تخمه شکستن در این ایام کراهت دارد .فلسفه اش چیست؟ آیا این یکی از همان خرافات نیست ؟ البته خیلی ها اهمیتی نمی دهند . اما حتی کسانی که در این اواخر عزیزی را از دست داده باشند هم برای عید آجیل نمی خرند !! چرا؟ با این کار چه شان و منزلتی ایجاد می شود ؟
تصور می کنید ارزش علم و دانش در این مرزو بوم چقدر است ؟ خیال می کنید وقتی آقایان تاکید می کنند دانشجویان وارد بازیهای سیاسی نشوند منظورشان چیست؟ شاید فکر می کنید منظور این دست که سرشان را پائین بیندازند و به درسشان برسند و پایه های علمیشان را تقویت کنند؟
اصلا چنین تصوری نکنید ! چیزی که در درجه اول اهمیت نیست علم و دانش است .وقتی بعد از
در عین حال که می بینیم اینان ازسیاست سیاسی نشدن دانشگاهها و دانشجویان دم می زنند اما تماما رفتار مغایر با شاُن دانشگاهها را اجرا می کنند.
دفن سه شهید گمنام در مسجد دانشگاه شریف علی رغم اعتراضات گسترده دانشجویان یکی از همان انقلاب های فرهنگی در دانشگاهها است. کاری که هم منزلت شهید و شهادت را پائین می آورد و هم جایگاه برتر دانشگاه را بعنوان یک محیط علمی تنزل می دهد.
هیچ چیز سر جای خودش نیست ، شهدا را دردانشگاهها دفن می کنند ، نمایشگاه کتاب را در مصلی برگزار می کنند و نماز جمعه را بجای مصلی تو زمین چمن دانشگاه می خوانند . نمایشگاه پوشاک و خشکبار را تو پارکینگ سازمان گوشت و نمایشگاه هوائی برگزار می کنند و نمایشگاه بین المللی را بخاط ترافیک تعطیل می کنند سینما آزادی را بعد از
اینان چه هدفی دارند؟ زمانی که در سال
دانشگاهها و دانشجویان سوپاپ تغییر و تحولات اجتماعی اند و تمام رفتار آنها چه فریاد اعتراض دیروز و یا سکوت امروزشان همواره معنادار بوده است . از آنجا گروههای قدرت طلب توان پاسخگوئی به شبهات این قشر را ندارند و تمام مباحثشان موشکافانه مورد نقد قرار می گیرد به دنبال کنترل جریانات و رفتارها هستند تا هر چه بیشتر با زورمداری و حاشیه سازی موضوعات را منحرف کنند و با وارد کردن گروههائی خارج از دانشگاه ترکیب این جمعیت را بهم بزنند زیرا از راه توان علمی نمی توانند متوسل به اینگونه کارها می شوند.بارها گفته ام تخصص اینها در ایجاد آشوب و بهم زدن آرامش و بهره برداری از آن است.
*صبح زود ، تو راه اداره که هنوز در کسالت خواب نصفه نیمه دیشب هستی چندتا sms هوشیارت می کنه اول بگم این برنامه
*سر پیچ شمیران جنب بانک صادرات ، یه ساندویچ فروشی بنام "پرشن" است که انواع ساندویچ ها و پیتزاهای قابل عرضه اش را روی کاغذهای A
*سرراهم ،تو میدان فردوسی ، با دیدن تابلوی آبمیوه بهاران ، هوس خوردن یه لیوان آبمیوه و یادآوری خاطرات دانشجوئی به سرم زد، اگر یه موقع مسیرتان به این طرفها افتاد حتما یه سری به اینجا بزنید . دوره دانشجوئی هم هر موقع دوستان لطف نموده و حکم محکومیت مرا صادر می کردند باید می آمدیم اینجا ، و بعضیها هم بی انصافی نمی کردند و همه چیز سفارش می دادند !! مثلا" یه بنده خدائی تا آن موقع تو عمرش انبه ندیده بود ولی اینجا که می رسید بعد از شیرموز و آب آناناس و لیموشیرین ، هوس آب انبه هم می کرد و بیچاره من !!
*این دستگاههای خودپرداز، عابر بانک و چه می دونم صدتا اسم دیگه ، این روزها چهره قشنگی به پیاده روها داده اند البته هر جا که یکیشان کار کنه!! می بینی یه گوشه پیاده رو کلی آدم صف کشیدند تا از این دستگاهها پول نقد بگیرند و صد البته این روزها پول نو!! این کارتهای اعتباری هم تو مملکت ما حکایت غریبی دارند ، فلسفه آنها این بوده که مردم در مبادلات نقدیشان راحتتر باشند و دیگر پول نقد با خود حمل نکنند ولی حالا فقط باعث شده علاوه بر صفهای داخل بانکها یه صف دیگرهم بیرون بانکها تشکیل شود ویه مشکل دیگر هم ، که خرابی آنها و در سرویس نبودنشان است به مشکلات دیگر مردم اضافه شود.