مرسی روحیه!

امروز جلوی داروخانه هلال احمرتوی خیابان طالقانی ولوله برپا بود. بیماران مبتلا به ام اس بعلت کمبود یک نوع داروی خاص ازدحام کرده بودند. دیدن انسانهائی که بعضاً به سختی روی پا خودشان ایستاده بودند و دردمندانه دنبال راهی برای درمان خود بودند بسیارسخت بود. چقدر باید درد کشید؟ درد بیماری خود کم است که درد این گرفتاریها هم به آن می افزایند .

آن وقت مرتب خبرهای خوش ساخت دارو های ضد ایدز ، سرطان و افزایش ایمنی بدن می دهند. تازه در کشف این داروها بخصوص ایدز ،روحیه رهبر معظم را دخیل می دانند.

ایکاش همه این روحیه را صرف ساخت داروهای کشف نشده نمی کردند و برای رفع نابسامانی توزیع دارو نیز کمی هم روحیه پراکنی می کردند

کتاب مترو

مدتی است در ایستگاههای مترو غرفه هائی ایجاد شده که محل فروش کتابهائی است تحت عنوان "کتاب مترو". این کتابها که که در قطع خشتی و به قیمت 100 است شامل موضوعات روزمره زندگی و به زبان طنز و تصویر است. که در طول یک سفر کوتاه قابل خواندن است. در این 12 شماره ای که منتشر شده بیشتر مشکلات اجتماعی در قالب توصیه به رفتارهای منفی بیان شده است. کار بسیار قشنگی است و آنطور که خودم دیدم با استقبال خوبی هم روبرو شده است. گرچه مطالب آن بیشتر برای بزرگسالان قابل فهم است ولی وقتی با توضیحات اضافی برای بچه ها هم می خوانم آنها هم لذت می برند.

روزنامه همشهری هم هر هفته روزهای پنجشنبه به همراه روزنامه کتاب کوچکی تحت عنوان "کتاب هفته" منتشر می کند که بسته به موضوعات روز مقالات و عناوینی را بصورت مختصر و خلاصه بیان می کند.

همواره باید ازاین گونه کارها که باعث می شود فرهنگ کتاب خوانی بجای فرهنگ پرحرفی در اماکن عمومی گسترش پیدا کند حمایت شود

در ضمن در وبلاگ روح تکانی می توانید چندین کتاب از شاملو،فروغ فرخزاد و هوشنگ ابنهاج را ببینید و مطالعه کنید

اخراجیها

سی دی فیلم اخراجی ها را یکی ازدوستان بهم داد و دیشب باتفاق خانواده نشستیم و تماشا کردیم.اواسط این فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران بود که افسوس خوردم چرا وقتم را به خاطر تماشای آن تلف کردم.

بازهم داستان تحول یک شبه در انسانها، عشق و عاشقی های سطحی ، این عاشق خواهر اون یکی است و اون عاشق خواهر این یکی و یکباره فرد از خود بیخود شده و از قید جان و زندگی اش می گذرد.بازهم ساختن موضوعی که دارای پیام است اما پیامی که دیگر جذابیتی ندارد و کارگردان خواسته با ایجاد یکسری هزلیات کلامی اونها رابهم بچسباند

اگر یه دوجین بازیگر اصلی و لودگی های سطحی اشان را کنار بگذارید که یقینا دلیل استقبال مردم هم همین ها بوده مابقی فیلم یکسری صحنه های کلیشه ای از جنگ است. که همانند آن را در فیلمهای معمول از این دست فراوان دیده ایم.

لودگی هایی که هیچ تازگی نداشته ولی چون مثلا اکبر عبدی با آن لهجه آذری اش بیان می کنه کمی جالب به نظر میاد. سطحی بودن این مطالب به آن حد می رسد که مثلاً از رفتارناپسند یک نفر  برداشت بمب شیمیائی می کنند وهمه ماسک می زنند، نخوردن شربت که مبادا شهید بشن ، گزینش آبکی وسوالات سولفاته شده برای رفتن به جبهه ، خط شکنی و عبور از میدان مین بااشاره همان جک عبور از سیما و مینااز این قیبل اند.

ده نمکی ملغمه ای درست کرده است. شنیدم بعضیها می گفتن چرا کارگردانان دیگر چنین فیلمی نساختند.یقیناً اگر کمال تبریزی می خواست بسازد بازهم مانند " لیلی با من است" می ساخت که این فیلم قابل قیاس با آن نیست.

در طول تماشای فیلم به هیچ عنوان فکری به سازنده اش نکردم اما وقتی این سازنده را دخیل کنید خواهید دید چقدر ما مردم سرکار هستیم. عده ای که تا دیروز سردسته غوغا سالاران(بقول فیلم مکس) بودند حالا سردمدار کارهای فرهنگی شده اند .همانهائی که در کارنامه افتخاراتشان ضرب و شتم خیابانی مهاجرانی و نوری ودانشجویان بی دفاع کوی دانشگاه را دارند.روزی فیلم فقرو فحشا را مونتاژ کردند و امروز ترانه های آنور آبی را در کاروان عازم به جبهه می خوانند. آیا مسعود ده نمکی می خواهد مخملباف دیگری شود؟ آیا اگر این فیلم را کس دیگری ساخته بود بجرم اهانت به جبهه و جنگ جلوی آن را نمی گرفتند؟

خانه خوبان..

شعری زیبا با صدای محمد نوری

 

ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم
ما برای آنکه ایران گوهر تابان شود
خون دلها خورده ایم
ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده ایم
ما برای بوسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها
چه خطرها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
رنج دوران برده ایم
ما برای جاودان ماندن این عشق پاک
رنج دوران برده ایم

 

و حالا یه نفر پیدا می شه که می خواد همه چیز را به باد بده

 

عکسهای دیدنی از ایرانی