شو هاله

باز قراره دو شب آینده یه شو تهوع آور دیگه از تلویزیون پخش بشه. آگهی های آن مرتب در حال پخشه و اسم آن را هم گذاشتند " به اسم دموکراسی". در لابه لای آن هم صحنه های کوی دانشگاه و تظاهرات پس از آن را نمایش می دهند. بگیر ببندهای اخیر دانشجویان و سرکوب اعتراضات زنان، بستن هم میهن، فیلتر خبرگزاری ایلنا، اجرای حکم سنگسار در تاکستان علی رغم دستور رئیس قوه قضائیه همگی نشان از بیدارشدن غوغاسالاران دیکتاتور مسلک دارد. همانها که طومار خلع لباس خاتمی را امضاء می کنند و از اختلاط زن و مرد در تلویزیون ابراز نگرانی می کنند و دستور می دهند تا مرحله سوم مبارزه با مردم آنهم با مدل موی پسران آغاز شود.حالا معلوم نیست با افشارگریهای هاله اسفندیاری و رامین جهانبگلو می خواهند به کدام هدف دست نیافته برسند . شاید  موقعیتشان به خطر افتاده است.

آن ۹۸ روز و این ۲ روز

خدا رحمت کنه دکتر عظیمی را که چقدر خدا دوستش داشت که عمرش به این دوران قد نداد که ببیند چگونه کسانی بر سر کار آمده اند که مدعی عدالت و مروج ساده زیستی اند در حالی که نمی دانند یا می دانند و نمی توانند چگونه به درمان مشکلات معیشتی این مردم دردمند برسندو انچه انجام می دهند جز ویرانی نمود دیگری از آن به چشم نمی آید. نمونه اخیر آن تیر خلاص به سازمان برنامه ریزی بود.در این زمانه صندوق مهررضا تشکیل می دهند برای وام دادن برای ازدواج جوانان گوئی مشکل ازدواج جوانان این مرز و بوم در گرو گرفتن همین یک میلیون تومان است و بس و از طرفی دیگر ساختار اقتصاد جامعه روبه ویرانی می برند.

تازه بعد از دو سال از سپری شدن این دولت رئیس دولتش از اقتصادانها می پرسه درآمد نفت را چگونه باید خرج کرد؟ ارزی هزینه کنیم یا تبدیل به ریال کنیم؟

مواجه رئیس جمهور با 57 اقتصاد دان بعد از نوشته شدن دو نامه هشدار آمیز و خوانده شدن نامه سوم آنها بعد از گذشت یکسال نمود نصرتی برای این جمع متخصص دانشگاهی است. همین که رئیس دولت پذیرفت که همین یک مشت آدم!! را بپذیرد و کلامشان را بشنود نشانی دیگر از شکست طرحهای آن می دهد.یقیناً اگر اوضاع بر وفق مراد این گل مراد بود حاضر نبود حتی سخنی را به گوش بشنود.

در ابتدای نامه سوم که در حضور خود رئیس جمهور خوانده شد آنان صراحتاً گفتند نامه های نوشته شده نه منتسب به ما که متعلق به ماست و در تمام دوره دولتهای گذشته نیز انتقاد های خود را بیان می کردیم.

عبده تبریزی در مناظره تلویزیونی خود با الیاس نادران می گفت: ما در دوران دانشجوئی نیز به سیاستهای اقتصادی شاه انتقاد می کردیم. در آن زمان کسی نمی گفت چرا انتقاد می کنید و این خط قرمز نظام است.اما الان به ما افترا می زنند که اینان منافع خودشان را از دست داده یا در خطر دیده اند.

از دکتر عظیمی گفتم جائی مطلبی از او خواندم که گفته بود اگر قرار باشددر 100 روز سطح یک استخر را جلبگ هائی بپوشاند که هر روز حجمشان دو برابر روز قبل می شوند تا روز 98 تنها 4/1 سطح استخر را پوشانده است.

یعنی فاجعه در آن دو روز آخر اتفاق می افتد. حال اینان که با تصمیمات دفعی خود که یک شبه با نظر قصاب محله اشان اتخاذ می کنند در خوش خیالی محض مانده اند که ببینید اتفاقی نیافتاد هیچ بلکه آمار ارقام من درآوردی نشان دهنده پیشرفت اوضاع است.

**********

همینطوری:

- درپی آزاد اعلام شدن ازدواج موقت از سوی وزیر کشورموجی از امید در بین جوانان پدیدار شد وبا توجه به استقبال وسیع مردم زن صیغه ای سهمیه بندی شد و بزودی (صفا کارت)توزیع می شود.

حلقه های یک بار مصرف نیز برای این منظور در اختیار متقاضیان قرار داده می شود

عروس رفته بنزین بزنه.

فیلم کینه

تصمیم گرفتیم بریم فیلم "کینه" ساخته تاکاشی شیمیزو را که ترسناکترین فیلم 2004 لقب گرفت ببینیم.سینما فرهنگ روزی یک سانس یا بهتر بگم شبی یک سانس اونم 11 شب نمایش می دهد.سالن شماره 2 سینما با سیستم پیشرفته دالبی وحشت فیلم را چند برابر می کنه. آقائی که تو ردیف جلوئی من نشسته بودو به گمانم 130 ، 140 کیلو وزنش بود با اولین صحنه فیلم به طرز وحشتناکی به هوا پرید. هر چقدر در اوائل فیلم آمادگی ترسیدن!! را داشته باشی بازهم روی بعضی صحنه ها غافلگیر می شوی. اما به مرور دست کارگردان رو میشه و به نوعی می توانی صحنه ها را حدس بزنی هرچند که باز هم ترس در بین خانمها نمایان بود. صدا در این فیلم چه به لحاظ نوع و یا حجم آن نقش عمده ای در ایجاد ترس بازی می کنه. فیلم به زبان اصلی و با زیر نویس فارسی است."کینه2" نیز سال 2006 ساخته شده که قراره تو ایران نیز نمایش داده شود.

در جائی از قول تاکاشی شیمیزو خواندم که گفته بود «وقتی قرار باشد کسی را بترسانی باید او را طوری بترسانی که هرگز از یادش نرود

دماغ

حرکات نمایشی در روسیه سفید

 

 

 

پیش از این بحث دماغ این همه مرسوم نبود

بینی هیچ کس اندازه خرطوم نبود

هیچ کس باتو و با بینی تو کار نداشت

هیچ چشمی به سر بینی تو زوم نبود

بس که مردم دلشان بود بزرگ از این روی

وسط چهره، دماغ آن همه معلوم نبود

بود معلوم ولی منظره خوبی داشت

دیدن منظره خوب که مذ موم نبود

بحث درباره اعضای دگر رایج بود

صحبت از بینی پر مسئله مرسوم نبود

باد اصلاح که آمد به دماغ آفت خورد

پیش از اصلاح چنین زخمی و مصدوم نبود

حیف شد! بینی بیچاره پس از اصلاحات

دیگر اندازه آن بینی مرحوم نبود