شعبهی 15 دادگاه انقلاب دلآرام علی یکی از متهمان پروندهی تجمع 22 خرداد سال گذشته را به 34 ماه حبس تعزیری و 10 ضربه شلاق محکوم کرد اتهامات وی شرکت در تجمع غیرقانونی، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم و آسایش عمومی عنوان شده است. لینک
خیلی ساده و مختصر 2 سال و ده ماه حبس و 10 ضربه شلاق ناقابل ، حالا حبس را بپذیریم این 10 ضربه شلاق چه معنائی دارد؟ آیا بحث تحقیر است یا تنبه ؟
امیدوارم محمل قانونی برای تعیین این مجازات های سنگین وجود داشته باشد. و سلیقه ای و با حب و بغض صورت نگرفته باشد. اتهاماتی چنین کلی که آنقدر وسیع است که هر فعلی را که به مذاق متولیان امور خوش نیاید ،حتی جمع آوری چند امضاء برای احقاق حق خود، در بر می گیرد.
براستی در این مملکت اگر کسی اعتراضی صنفی و یا اجتماعی داشته باشه و بخواهد آن را نه با خشونت بلکه به رسم مسالمت آمیز ابراز کنه چه راهی جلو روی خود داره ؟
نکنه باید سراغ اون راننده تاکسیه بره تا اونم ننه اش را تو خواب ببینه و جنتی هم مشکلش را حل کنه.
آدم از مشاهده بعضی رویدادها دچار سرسام میشه و نمی تونه به علت العلل آنها آگاه بشه.هنوز معلم نیست با گذشت چند روز از سهمیه بندی بنزین چرا پمپ بنزینها اینقدر شلوغند؟ چرا ماموران پلیس جایگاهها را در محاصره خودشان دارند؟ چرا مصرف بنزین طبق آمار رسمی افزایش یافته؟
کارت سوخت دزدی هم زیاد شده خیلی مواظب باشید. دانشمندان ایرانی که هسته اتم را شکافته اند و همچنین... نتوانسته اند واسه این دستگاه کارت خوان پمپ بنزین یه بوقی ، آژیری زنگوله بزی در نظر بگیرند که وقتی بنزین زدن تمام شد دِلِی دِلی کنه تا راننده حواسش باشه و کارتشو جا نذاره.
جنتی در ادامهی سخنانش اتفاق سوم تیر را از مسائل تاریخی انقلاب دانست و افزود: رخداد این روز بسیار عجیب و غریب بود. خدا نخواست که در روی یک پاشنهی غلط بچرخد و یک مرتبه بر خلاف انتظار همه، همین مردم که برخی خیال میکردند از انقلاب بریدهاند، مثل بچههای مدرسه که همکلاسی خود را پیدا میکنند و میگویند تو شهردار مدرسه شو، یک نفر همقد و همسطح خود را پیدا کردند و برای انتخاب او نذر و نیاز کردند و اشک ریختند و به خدا توسل کردند. چند روز پیش یکی از دوستان میگفت در زمان انتخابات در تاکسی از راننده پرسیدم به چه کسی رأی میدهی؟ او گفت: نمیدانم اما مادرم که چند سال پیش فوت کرده دیشب به خوابم آمده و گفت به احمدینژاد رأی بده، که از این نمونهها بسیار است. لینک
چند وقت پیش یکی از همکاران به مناسبت ازدواجش به همه شیرینی داد. یکی برگشت گفت که این شتریه که در خونه همه جوونا می خوابه. یکی دیگه از همکارا که گویا عامل بدبختی زندگی اش را یافته باشه با عصبانیت گفت اگر من این شتر را پیدا کنم ..... آره!!
حالا این حکایت ماست با این اوضاع و احوال مملکت حالا دارند علت انتخاب شدن گل مراد را به خواب و رویا ارتباط می دهند. چرا جنتی از نقش خودش سخنی به میان نمی آورد؟ فکر نمی کنید اون ننه اون راننده تاکسی همین جنتی باشه؟
***********
گفته میشه مخابرات بخاطر یک اس ام اس کل شبکه را روز چهارشنبه تعطیل کرد. بعید می دانم موضوع اخلال در اس ام اس ها به این خاطر بوده باشه اما هر چه بود مطلب از این قرار بود که گفته شد:
احمدی نژاد گفته " هر کی دچار کمبود بنزین شد سوار اون 17 میلیون الاغی بشه که به من رای دادند"
مهدی کروبی: آقای جنتی! حکومت را نمیتوان با خواب اداره کرد
و ناگهان همه چیز بهم ریخت. اینها استاد بهم ریختن هستند. چه آن زمان که تجمعات قانونی و جلسات سخنرانی را با پرتاب صندلی و سنگ و آجر برهم می زدند و چه الان که در راس تصمیم گیری قرار گرفته اند و از اینکه با یک تصمیمشان مردم به دردسر می افتند ذوق مرگ می شوند.
اصولاً حکومت های تک رای شبانه و پشت درهای بسته تصمیم می گیرند.آنان که فکر می کنند اینجائی که قرار دارند ملک خودشان است و هر جور دلشان بخواهد عمل می کنند. و جالب آنکه به این اینکارات خود نیز افتخار نیز می کنند.
شبانه اعلام می شود مملکت 5 روز تعطیله، یک باره اعلام می شود نرخ سود بانکهای خصوصی 5 درصد کاهش پیدا کند، یکباره مدیران یک شرکت برکنار می شوند.
دولت ما دولت ییییهوئی است.دخمه را بخاطر دارید، آنجا که گفته می شد تصمیم به ترور حجاریان گرفتند و سعید عسگر مجری آن شد. حال همین دخمه در بدنه اجرائی شکل گرفته است.
دولتی که نماد تزویر است. در روز روشن خود را نوکر مردم می نامد و شبانه تصمیمات یکباره می گیرد.
این چه نوکری است که اینگونه ارباب مسلک رفتار می کند. این نوکری وارونه است
وقتی فرمانده نیروی انتظامی می گوید که از اعلام سهمیه بندی بنزین خبر نداشته و او نیز از رسانه ها شنیده است بدانید چقدر این دخمه خاص و مخوف است.
پریشب ، شب بیاد ماندنی بود. تلفیقی از حرص و بدبینی وجود مردم را فرا گرفته بود. رسانه ها از آمادگی دشمنان در ایجاد بلوا و آشوب و آتش زدن پمپ بنزینها خبر می دهند. این چه آگاهی است که که دشمنان !! از آن برخوردار بودند اما نیروی افتضاحی خبر نداشت. شیشه بانک اتوبان رسالت را شکستند فروشگاه شهروند حکیمیه را غارت کردند.
حالا دیشب لشگری از نیرو های پلیس در پمپ بنزینها مستقر بودند. بنزین سهمیه بندی شده اما صف بنزین هنوز کیلومتری است.بدتر از زمان جنگ شده، شهر خلوت شده اما پمپ بنزینها شلوغ است. دنیای وارون که می گویند اینجاست.
آزاد شدن قیمت بنزین کاری است که کی می بایست سالها قبل انجام می گرفت. اما برنامه ریزی مخفیانه بر روی مسئله ای که به تمام اقشار مردم مربوط می شود کاری اشتباه است.