مناظره محمود خان

محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران روز سه‌شنبه در گفت وگو با خبرنگاران داخلی و خارجی، جورج بوش رییس جمهوری آمریکا را به مناظره مستقیم تلویزیونی فراخواند لینک

این پیشنهاد در این مقطع و در زمانی که امروز مهلت یکماه شورای امنیت به پایان می رسد چه معنائی دارد. به نظر می آید صرفاً یک ژست تبلیغاتی بوده است اما باید بدانیم همین ژست ها زمانی همانند کفر گوئی بود مناظره که هیچ ، صحبت از گفتگوی رده های پائین تر هم امکان پذیر نبود بخصوص بیان آشکار آن از رسانه ها بی سابقه است. چه شد این گفتگو برای خاتمی که پرچمدار گفتمان و همفکری بود حرام بود اما امروز با صراحت تمام رئیس جمهور از مذاکره با بوش  سخن می گوید. آن هم کسی که دو کلمه حرف درست و حسابی نمی تواند بیان کند.

گویا بعد از بی جواب ماندن نامه اش این تلاشی دیگری برای بازکردن باب گفتگو باشد شاید هم آقایان می دانستند که این درخواست رد می شود تا مانور دهند که ببینید آمریکا جرات گفتگو با ما را ندارد

اما هرچه باشد گردش دیگری ایجاد شده است . همین رئیس جمهوری که چند وقت پیش ار محو اسرائیل سخن می گفت یکبار اعلام می کند که ایران برای هیچ کشوری حتی اسرائیل !! هم تهدید بحساب نمی آید.

اما نکته جالب آنجاست که آمریکا در پی رد درخواست مناظره اعلام کرد که به خاتمی ویزای آمریکا خواهد داد و مهمتر از آن یک روزنامه آمریکا نوشت که خاتمی و کارتر با هم دیدار خواهند کرد . تمام اینها تغییراتی است که نباید ساده از کنارشان گذشت 

حرص نزنید

حکایتی است که روزی امیرالمونین برای ایراد خطابه به شهری رفت ، در آستانه ورود به محل ، اسب خود را به فردی سپرد .هنگامی که بازگشت از آن مرد و اسب خبری نبود.حضرت عنوان کرد با خود قرار گذاشته بودم وقتی بازگشتم یک درهم به این فرد بدهم اما حالا با اسب رفته است.

تحقیق بعمل آمد و مشخص شد که آن فرد اسب را به بازار برده و به یک درهم فروخته است.روزی او همان یک درهم بود و او می توانست همان یک درهم را به حلال دریافت کند اما راهی دیگر پیش گرفت.

تمساح یا مصباح

دفاتر نمایندگی مقام معظم رهبری یا ولی فقیه که معروف همه هست . در تمام نهادها و ارگانها و سازمانها حضور فعال دارند . اما نمی دانستم که تو سازمان دامپزشکی هم این دفتر نمایندگی دارد.تا اینکه دیروز این خبر را خواندم. خوب است بگویم ابتدا خبرگزاری فارس آن را مخابره کرد اما بعد آن را از روی سایتش برداشت جالبه ؟

اما خوشمزه تر از همه اصل خبر بود ، کسب اجازه شرعی جهت پرورش تمساح !! نمی دانستم پرورش کروکودیل اجازه شرعی می خواهد. از کی ؟ برای چی؟ حیوانی را که خداوند متعال آفریده  نمی دانستیم اگر بخواهیم نسلش را زیاد کرده و از پوست آن استفاده کنیم نیاز به اجازه ولی فقیه داریم. این نشان می دهد که اسلام برای تمام جوانب زندگی ما دستور دارد و می تواند آن را ممنوع و یا مجاز اعلام کند.

حالا معلوم نیست کجا می خواهند پرورش دهند . گمان کنم دفتر نمایندگی ولی فقیه در پرورش تمساح نیز ایجاد شود تا بر مراحل زاد و ولد آن نظارت کامل داشته باشد تا مبادا پایه های اسلام به لرزه بیفتد.

خاطرتان هست چند سال پیش نیک آهنگ کوثر ، جوان پر شرو شور کاریکاتوری کشید از یک تمساح که کفن پوشان تو قم به راه افتادند که چه نشسته اید که به استاد مصباح توهین شده است. چرا که آنان شباهت خاصی بین تمساح و مصباح یافته بودند.

حالا هم گمان کنم می خواهند بجای تمساح نمونه های مختلف مصباح را پرورش دهند و برای رد گم کردند این موضوع را باز کرده اند. متولی این پرورش هم حوزه علمیه خواهد بود.

آیا می شود؟

چهار پنج روزی از همه چیز و همه جا بی خبر بودم . کاری به اخبار و روزنامه و اینترنت  نداشتم . راحت راحت . چه خوبه یه وقتهائی فارغ از همه چیز باشیم.دیروز هم که آمدم سر کار آنقدر اوضاع وحشتناک بود که نفهمیدم نهار خوردم یا نه !! هیچ دقت کردید وقتی خود تان را سرگرم تلویزیون نمی کنید چقدر وقت اضافه می آورید. زمانی که به ییلاق می روید و دور از هیاهو و آلودگی های مختلف  سرگرم طبیعت می شوید اصلاً فراموش می کنید که اخبار را یشنوید یا سریال و فیلمی را پی بگیرید .روزها بلندتر به نظر می آیند و زمان کندتر می گذرد. کلا تو این زندگی ماشینی و تو این شهرهای شلوغ همه چیز تعجیلی است همه عجله دارند حتی ثانیه شمار ساعت ، عجب که خود را درگیر این اوضاع و احوال کرده ایم .

بارها پیش آمده که با خود گفته ام اگر شرائط کاری و زندگی ایجاب می کرد از این فضای خفقان آور و آلوده که هر چیزی در آن مصنوعی شده ، حتی محبتها و خنده ها ، بیرون بزنم .بلکه از زندگی تکراری و روزمره خود که همچون آدمهای کوکی در آن شده ایم خلاصی یابم.

آیا می شود ؟