سخنان

سخنان تامل برانگیز ولی بی فایده خاتمی

« من یک سوال دارم؛ چطور است که مساله‌ی خرید و فروش خون به‌عنوان یک موضوع مورد اهتمام علما و متفکران اسلامی ما قرار می‌گیرد،ـ اما پدیده‌ا‌ی به نام آزادی برای متفکر اسلامی ما دغدغه‌ی خاطر ایجاد نمی‌کند؟ تکلیف ما با عقیده جهانی شدن ـ که مانند سونامی می‌آید ـ، آزادی و مردم‌سالاری چیست؟ آیا کسانی این تصور را دارند که می‌توان بشریت را به دوران ماقبل مردم‌سالاری برگرداند؟ مردم‌سالاری تاریخی دارد که از تاریخ قدیم یونان مطرح بوده و در اندیشه‌های فارابی هم هست. اما تا قبل از دوران جدید، مردم‌سالاری و دموکراسی امری مضموم بود؛ هیچ‌یک از متفکران و فیلسوفان بزرگ سیاسی دنیای اسلام و دنیای غرب توصیه‌ی به مردم‌سالاری نمی‌کردند.»

« ما هیچ رسالت جهانی‌ای نداریم؛ خیال نکنید که آمده‌ایم همه‌ی عالم را طبق روال خودمان به حکومت‌های دیگری تبدیل کنیم و حرف‌هایی بزنیم که مشکلات اقتصادی و سیاسی برای خودمان در دنیا به‌وجود بیاوریم. چه کسی گفته که ما رسالت داریم همه‌ی دنیا را مسلمان کنیم؟ اگر این‌طور بود، فلسفه‌ی ظهور امام زمان (ع) معنا نداشت و حکومت جهانی واحد از آن بزرگوار است. باید در داخل کشور وقتی مردم به ما اعتماد کرده‌اند، اوضاع را به‌طور نسبی درست کنیم و خیال نکنیم آدم‌های مثبتی هستیم، ما انسان‌های اشتباه‌کاری هستیم؛ همه این‌ها را به نام اسلام نگذاریم. الان مد شده است هر کسی که سواد قرآنی، اسلامی و حتا سواد امروزی ندارد، هر پنداری را که به ذهنش می‌آید، می‌گوید قرائت من از اسلام است. شناخت اسلام، معیار دارد. اگر مسائل 800 سال پیش را به قرآن عرضه کردید، جواب آن مسائل را می‌گیرید. با مسائل 800 سال پیش جواب مسائل امروز را از قرآن نخواهید گرفت؛ مگر آن‌که امروز را بشناسید.»

 

الهی آمین

ایمان


مرد جوانی که مربی شنا و دارنده چندین مدال المپیک بود، به خدا اعتقادی نداشت
.
او چیز هایی را که درباره خداوند و مذهب می شنید مسخره می کرد.
شبی مرد جوان به استخر سرپوشیده آموزشگاهش رفت. چراغ خاموش بود ولی ماه روشن و همین برای شنا کافی بود.
مرد جوان به بالاترین نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شیرجه برود.
ناگهان سایه بدنش را همچون صلیبی روی دیوار مشاهده کرد.
احساس عجیبی تمام وجودش را فرا گرفت. از پله ها پائین آمد و به سمت کلید برق رفت و چراغ ها را روشن کرد.
آب استخر برای تعمیر خالی شده بود!

واکنش


واکنش های بی سابقه به سخنان احمدی نژاد همچنان ادامه دارد. در یک اقدام نادر کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل  و پاپ هم از این سخنان ابراز انزجار کردند. 25 کشور اتحادیه اروپا و کشورهای عضور شورای امنیت هم طی بیانیه ، آن را محکوم دانسته اند. صائب عریقات از مسئولان فلسطینی نیز این سخنان را نسنجیده خوانده و حتی افغانستان ، همین کشور فشل همسایه خودمان هم آن را ناپسند دانسته است.

در این شکی نیست که این یک جو تبلیغاتی گسترده علیه ایران است. شرایط به گونه ایبه نظر می آید که انگار از قبل قرار گذاشته بودند که این هجمه را آغاز کنند. در اینجا قدرتهای بزرگ دنیا ، آنانی که بدنبال محکومیت هسته ای ایران هستند ، نقش مهمی را ایفا می کنند.

اما دیروز احمدی نژاد علی رغم ماست مالی که لاریجانی بر روی گفته های او کرده بود مجددا بر حرفهایش پای فشرد. تلویزین هم سخنان او را برگرفته از سخنان امام دانسته تا بلکه بار او سبکتر شود

اگر به خطبه های دیروز نماز جمعه گوش داده باشید ، رفسنجانی گرچه تحلیلش این بود که شرائط داخل اسرائیل زوال این رژیم را نشان می دهد اما راه حل مسئله فلسطین را برگزاری رفراندوم با حضور همه مردم مسلمان و یهودی این سرزمین می دانست. چگونه و چه موقع حرف زدن هنر سیاست مداران است. با شعار مملکت جلو نمی رود.

امام یک سخن اساسی تر نیز داشت و آن اینکه "حفظ نظام از اهم واجبات است" این واجب تا به حدی است که ایشان از نماز خواندن هم اهمیت آن را بیشتر دانسته است. حال چگونه است که فردی بعنوان رئیس جمهور یک مملکت بدون در نظر گرفتن موقعیت جهانی و منطقه ای و اجماع کشور های دنیا سخنانی بر زبان بیاورد که اینگونه اوضاع را از این که هست متشنج تر کند. واقعا این سوال مطرح است که حمایت از ملت فلسطین که یک واجب می باشد تا کجا جایز است ؟ شاید همدردی را به آن جابرسانیم که برای نجات یک نفر ، که در رودخانه ای خروشان افتاده و طلب کمک می کند ، بی هیچ وسیله ای ، به همان جریان بسپاریم ، مطمئنا این جز خودکشی چیز دیگری نخواهد بود. قبول کنیم که در جهان منزوی تر شده ایم. تمام رشته های خاتمی مبنی بر تنش زدایی و تعامل با کشورهای دنیا ، تماما پنبه شد . به راستی تا کی می خواهیم هزینه های این تغییر سیاستها را بپردازیم؟

یکی باید جلوی این را بگیرد ، نمیدانم شاید به قول همکلاسی  ام فردا بشنویم فلانی جاسوس و نفوذی عوامل خارجی بود .آخر مگر دشمن فقط از مرزها نفوذ می کند و یا دشمنی فقط تهاجم فرهنگی و سیاسی توسط کشورهای دیگر است. داستان لاکپشت و مرغابیها را که حتما می دانید.

لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود

ارزانی انسان


دهان دختر زیبا تهی ز دندان است

که هر شکسته دندان بهای یک نان است
هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست؟
و زمانی شده است که به غیر از انسان
به غیر از انسان، هیچ چیز ارزان نیست