کم فروشی

حتما به شیرینی فروشی تشریف برده اید بخصوص این روزها که زولبیا بامیه نباید از سر سفره افطار حذف شود مرتب به این مهم می پردازید.

اما هیچ دقت کرده اید وقتی درخواست یک کیلو شیرینی می کنید آقای قناد آنرا در جعبه مقوائی شکیلی ریخته و در آن را رویش گذاشته و برای شما می کشد.این جعبه حدود  200تا250 گرم وزن دارد. در واقع شما 800 گرم شیرینی خریده اید. و 200 گرم جعبه را هم به قیمت همان شیرینی به شما فروخته اند.

آیا این مصداق کم فروشی نیست؟ شما یک کیلو شیرینی درخواست کرده بودید اما چی عایدتان شده 800 گرم شیرینی بهمراه یک جعبه که دور می اندازید.

ممکن است بگوئید خوب شیرینی را که کف دستمان نمی توانیم بریزیم و با خود ببریم. بالاخره باید در ظرفی ریخته شود. درست!! اما مطلب اینجاست که آقای قناد می بایست یک کیلو شیرینی به قیمت هر کیلو 3000 تومان تحویل دهد نه 800 گرم !

جالب آنکه این جعبه را به نرخ شیرینی حالا هر نوع شیرینی ، می فروشند چه شیرینی 900 تومانی و چه 3000تومانی ، خوشمزه تر آنکه برای کیک های سفارشی هم از تخته فیبر و نئوپان و سینی های پلاستیکی  استفاده می کنند .و جدیداً برای کلاس کار می خواهند MDFبکار ببرند؟؟.

هنگام عید که میوه های صندوقی می خرید ، آقای میوه فروش وزن جعبه را از میوه کم می کند و دیگر جعبه را به قیمت میوه نمی فروشد. اینجا هم بهتر بود که قیمت شیرینی را به وزن واقعی خودش محاسبه می کردند و برای هر جعبه مبلغ ثابتی (مثل پیتزا فروش ها ) دریافت می کردند تا مصداق کم فروش نباشد.

می گویند زمانی دورتا دور سبزه میدان بازار ، مغازه عطاری بود . در دو طبقه. یک شب آتش به این مغازه ها افتاد و همه چیز سوخت و از بین رفت جز دوتا مغازه که در این میان سالم مانده بودند . همه حیران بودند که چطور این دوتا مغازه در این وسط سالم باقیمانده و آتش به آن سرایت نکرده است.

گفته شد صاحبان این دو مغازه اجناس مورد نیاز مشتری هایشان را تو کفه ترازو کشیده و بعد در کاغذ یا پاکت می ریختند و به دستشان می دادند. تا به اندازه آن ورق کاغذ و یا وزن آن پاکت از جنس کم نگذارند . و کم فروشی نکنند.

نسخه شفا بخش

تنی از ابدال گفته است:در بلاد مغرب ، گذرم به حکیمی افتاد که بیمارانی نزد او بودند و برای آنان شیوه درمانشان می گفت . پس پیش رفتم و گفتم:خدابرتو ببخشاید بیماری مرا درمان کن!ساعتی در چهره من نگریست و گفت:ریشه های فقر و برگ صبروهلیله فروتنی را بگیر و در ظرف یقین جمع کن و آب خوف بر آن بریز و آتش اندوه در زیر آن بیفروز! سپس آن را در صافی مراقبه بپالای و در جام خرسندی ریزوبا شراب توکل بیامیز و با دست صدق آن را بخورو با کاسه استغفارآن را بیاشام و سپس با آب پرهیزکاری دهان خودرا شستشو ده و از حرص بپرهیز!پس امید که پروردگار تو را شفا دهد.

                                                                کشکول شیخ بهائی

خیر شما در این است

ماه رمضان که فرا می رسد توصیه های بهداشتی و تغذیه ای از تمام رسانه ها به اطلاع مردم رستانیده می شود. نوع  تغذیه و نحوه خوردن آن در صدر این موارد قرار دارد که چی بخورید چقدر بخورید چطوری بخورید که از این نوع سفارشات به وفور دیده می شود.

من هم که مدتی است از همین جایگاه  مرتب از خودم توصیه ارائه می دهم می گویم افطاری را که نمی شود پشت میز خورد حتماً باید روی زمین سفره ای  پهن کرد و اطعمه و اشربه را فراهم آورد و تناول کرد. نمی گویم کم بخورید و یا آش رشته و حلیم و کله پاچه و زولبیا بامیه و نون بربری و سبزی خوردن و مغزه گردو چای شیرین و خرما و ارده شیره را روی هم دیگر توی آن معده بیچاره نریزید اما می گویم بعد از آن پای سریالهای رنگ و وارنگ تلویزیون نشینید چون تمام آنچه خورده اید دست نخورده چربی می شه و به تنتان می چسبه . سریالهائی که بعد از افطار سریال وار پخش میشه همه  الحمدالله دارای پیامهای خارق العاده دینی است که باعث تحول می شود.

اما به خودتان رحم کنید طوری نشود که در انتهای ماه مبارک 5 کیلو اضافه وزن داشته باشید و چربی خونتان هم بالا رفته باشد.

افطار که کردید یه دست لباس ورزشی بپوشید و زباله ها را که می برید دم در بگذارید راه بیفتید و تا چند تا کوچه بالاتر تند پیاده روی کنید و یه مقدار آنچه انباشته اید بسوزانید !! در طول مسیر هم هرآنچه آیه و دعا و ذکر که بلدید بر زبان جاری کنید تا ثواب این ماه را هم کسب کنید . باور بفرمائید خیر شما در این است و نه لم دادن کنار سفر افطار و تماشای تلویزیون.

التماس دعا

گیرند همه روزه و من گیسویت
جویند همه هلال و من
ابرویت
از جمله ی این دوازده ماه
تمام
یک ماه مبارک است وآنهم
رویت