مملکت دو روز تعطیله

دیشب دولت به یکباره دو روز را تعطیل اعلام کرد. آن هم در اطلاعیه ای جالب و خواندنی، به حول و قوه الهی دو روز تعطیل، خورشید از صبح تو آسمون می درخشه و خیابانها ، نه کوچه ها ، خشک اند. جالبه پرواز ها تا  ساعت 2 کنسل بودند. بانکها بازند. بجای اینکه دیروز را که اکثر مردم دیر به سر کارشان رسیدند و وسیله ای تو خیابونا پیدا نمی شد تعطیل کنند این دو روز آفتابی را تعطیل کردند اینکه می گویند این دولت هیچ برنامه ای نداره و بجاری برنامه ریزی ، برنامه روزی داره درسته. البته اداره ما باز بود و قرار نیست این دو روز تعطیل باشیم.

******

روزهای سرد زمستانی و خاطره ای از روزهای آخر عمر علامه طباطبائی از قول علی اکبر مسعودی:

«حدود یک هفته قبل از فوتشان، آیت‌الله آقای شیخ ابراهیم امینی که از شاگردان خاص ایشان بودند، به من زنگ زدند که «فلانی! علامه در منزلش نفت ندارد و وقتی من به خدمت ایشان رسیدم، دیدم از شدت سرما به خود می‌لرزد. کسی هم نیست که به وضع ایشان رسیدگی کند.» من سریعا به بنده‌زاده، آقا مسعود گفتم که برو ببین در منزل، پیت نفت نداریم؟ رفت و دو پیت آورد. من پر کردم و با ماشین، به در منزل ایشان در همان نزدیکی منزل آقای [محمد] یزدی بردم. خودشان دم درآمدند. عبایشان را به خود پیچیده بودند. خلاصه نفت‌ها را داخل بخاری ریختیم و روشن کردیم. ایشان با همان حالی که داشت، فرمود: «امیدوارم همانطوری که تو ما را گرم کردی، خدا هم تو را روشن و گرم کند!» چند روز بعد از این ماجرا، ایشان دچار سرماخوردگی و سینه‌پهلو شدند. ایشان را به بیمارستان آقای گلپایگانی منتقل و بستری کردند. حدود یک هفته آنجا بودند و ما روزها خدمت ایشان می‌رسیدیم و می‌دیدیم که در عالم بیهوشی به سر می‌برند و بعد از آن، دار فانی را وداع گفتند.»

بیاد قطعی گاز

بازهم یه روز برفی دیگر،آنهم از اون روزهای خوب که بارش برف از صبح ادامه داره، تمام جاده ها از دیشب بسته شده خیلیها تو راه مانده اند تمام پروازها لغو شدند مدرسه ها تعطیل اند اما خیابانها اصلی شهر خوب بودند معلوم بود شهرداری حسابی تلاش کرده اما کوچه اوضاع خوبی ندارند گفته میشه امشب حسابی هوا سرد خواهد شد تا 17 درجه زیر صفر آن هم برای تهران بی سابقه است، ازاداره گاز اومدند گفتند هنگام تعطیلی اداره شوفاژ را خاموش کنید تو این اوضاع و احوال جوی قطعی گاز مصیبتی عظماست دو سال پیش خود ما تو همین تهران دچار آن شدیم، بخاری برقی هم نداشتیم رفتیم از فامیل قرض گرفتیم، خیلی سخت گذشت تو اوج سرما وسیله گرمایشی نداشته باشی، گرچه گفتند مشک گاز شهرها حل شده اما صحیح نیست وقتی می گویند قطع گاز نیست بلکه کاهش فشاراست مطمئن باشید گاز  منازل قطع میشه چون رگلاتور منازل وقتی فشار گاز از یه حدی پائین تر بیاد خود به خود قطع میشه و وصل شدنش نیاز به حضور مامور گاز داره حالا تو اوضاع مامور گاز کیلوئی چنده؟

البته آقای رئیس جمهور فرمودند تو خونه لباس گرم بپوشید و احتمالا قرار یه کوپن هم برای پلیور و کلاه اعلام کنند. اسراف چیز خوبی نیست اما این هم درست نیست که هر سال همین وضع و اوضاع باشه ، تابستون که میشه همه آقایان میان جلو دوربین ژست می گیرند که امسال مشکل سوخت نداریم و همه پیش بینی ها شده ، وقتی مردم گرفتار می شوند آسمون و ریسمون و ترکمنستان و دولت قبل و اسبق را به هم می بافند که ما بی تقصیریم

 

دو چشم برای یک بازی

این همان سربازی است که در بازی پرسپولیس و سپاهان بعلت پرتاب نارنجک از سوی تماشاگرنماها!! چشمانش را از دست داد. اینکه چرا نیروی انتظامی که امنیت اجتماعی را برای شهروندانش با شدت و حدت فراهم می کنه تا در آسایش و  آرامش زندگی کنند چرا این سربازان نگون بخت را بدون هیچ لوازم حفاظتی به مقابله با یه عده جوون فرستاده اند. نیروی انتظامی که اراذل و اوباش  قداره بند را شبانه به خیابان می کشه و آفتابه به گردنشان می اندازه خبر نداره تو استادیوم ها نارنجک پرتاب می کنند و هر حادثه ای ممکنه روی بده ، داشتن یه کلاه محافظ حداقل نیاز این سرباز بود. هیچ کس پاسخگو نیست مهم اینه خانمها چکمه پوش نشوند ، حالا نهایت سپاهان بازی های خانگی اش را از دست می ده که اونم با چرب کردن سبیل چند نفر درست میشه اما چشمهای این جون را کی برمی گردونه؟

کنسلی هواپیما در یه روز برفی

چهارشنبه ای ، در حالیکه صبح برف می بارید عازم عسلویه بودم، تابلوهای اطلاعات فرودگاه تاخیر تمام پروازها را حک می کرد.همان روزی بود که مقام معظم رهبری عازم یزد بود، رفت و آمد تویوتاهای سپاه روی باندچشمگیربود،با خودم می گفتم آیا هواپیمای آقا! هم تاخیر داره؟ نمی دانم چرا ایشان را به هنگام سوارو پیاده شدن از هواپیمایش نشان نمی دهند و دائم اورا در یک سواری یا این بار در مینی بوس نشانش می دهند؟شاید چون مردم نمی توانند هواپیما را چون نگین در بر بگیرند و یا از حرکت آن جلوگیری کنند، این امکان فراهم نمی شود.

اگه اینو نمی گفتم غمباد می گرفتم، بگذریم، نشستنمان تو هواپیما کمی طولانی شد ، خلبان اومد پشت خط!! گفت باند یخ زده ، در حال آماده ساختن آن برای پرواز هستند تا 10 دقیق دیگر مشکل برطرف میشه، این 10 دقیقه شد نیم ساعت و برف همچنان می بارید، بازهم خلبان اومدروی خط و گفت چون ویوو نداریم باند را بسته اعلام کرده اند لطفا پیاده شوید تا باند باز بشه، جالب آن بود چند دقیقه قبل یه هواپیما با صدای بسیار زیادی بلند شد، وقتی مثل شکست خورده ها برگشتیم توسالن، جائی که جای سوزن انداختن نداشت، گفتند یه هواپیما از باند خارج شده، همان موقع یاد هواپیمای آقا افتادم ، دلم هوری ریخت، اما زمانی که گفتن پرواز شیراز بوده و هواپیما آتش گرفته و بالش شکسته کمی آرام شدم.

چون قرار بود بعداظهر برگردم گفتم این چه رفتنی است تا برم باید سوک سوک کنم برگردم پس فایده نداره، تا جلوی آزانس فرودگاه آمدم تا برگردم شرکت، اما کار مهمی داشتم باید حتما" می رفتم، با خودم گفتم اگر تا 11 پریدیم که هچ!! والا نمی رم.اومدم تو سالن اعلام شد بریم سوار بشیم گفتم شانس را ببین این در حالی بود که بقیه پروازها را مرتب کنسل اعلام می کرد بخصوص پروازهای آسمان همه کنسل شدمن هم یه ذره فکر نکردم که پرواز برگشتم آسمانه ، شاید کنسل بشه هر چی بود رفتم.رفتن همان و برنگشتن همان، عصر که آمدیم فرودگاه گفتند همه پروازها کنسله، به همین راحتی،وقتی شب تو اخبار ماشین آقا را در جمع مردم خونگرم یزد دیدم تمام این مشکلات فراموشم شد امروز هم متوجه شدم 100 هزار شیرو کیک بین مستقبلین توزیع شده گفتم پس اینکه می گویند جمعیت میلیونی،بقیه چی خوردند؟ پروازها صبح پنجشنبه هم کنسل شد.غروب پنجشنبه به هر مکافاتی بود برگشتم.نمیدانم تو خارجستون هم همینطوره با یه ذره برف غافلگیر می شوند و همه چیز را کنسل می کنند فرودگاهها را می بندند و مدرسه ها را تعطیل می کنند و تو خانه هایشان می نشینند؟