دفاعیات

علمای جامعه شناسی که در خصوص انقلابها نظریه پردازی کرده اند بر اساس مطالعه انقلابهای جهان یک چنین جمع بندی دارند که هر انقلابی سه چهره دارد:

ایدئولوگ انقلاب

رهبری انقلاب

مدیران انقلاب

ایدئولوگ انقلاب کسی است که جهان بینی و استراتژی جنبش را ترسیم می کند و رهبر انقلاب ضمن بیان هدفها و روشهای تحقق آن ، استراتژی جنبش را به سمت پیروزی هدایت می کند.

این دو چهره ممکن است مانند انقلاب هند در دو نفر یعنی گاندی و نهرو تجلی کند و ممکن است در انقلابی این دو چهره در یک تن تجلی کند و فردی هم ایدئولوگ و هم رهبر انقلاب باشد.

نکته مهم این است که رهبر انقلاب کسی است که انقلاب بی نام او شناخته نمی شودواساسا" جنبش انقلابی و پیروزی آن بدون او متصور نیست.او جزء ذاتی انقلاب است. اما آنان که پس از او بر مسند رهبری می نشینند مدیران انقلاب هستند.زیرا تاریخ جنبش انقلابی تا پیروزی آن را می توان بدون آنها تصور کرد.اما انقلاب که پیروز می شود و نظام سیاسی تاسیس می گردد رهبران بعدی به تعبیر دقیق تر مدیریت انقلاب را به عهده دارند بر همین اساس ما امام را بنیانگذار انقلاب می دانیم.

 

                                                                                                                           شوکران اصلاح             

                                                                                                                       دفاعیات عبدالله نوری         

  

 

به خاطر دارم :

یک - بعد از رحلت امام ، جانشین ایشان بر اساس اطلاعیه مجلس خبرگان رهبری بعنوان رهبرجمهوری اسلامی  معرفی گردید. دو سه هفته بعد در یکی از خطبه های نماز جمعه آقای هاشمی گفتند : پیروان امام و انقلاب در دیگر کشورها گله مند شدند که چرا رهبر جدید را" رهبر جمهوری اسلامی"اعلام کرده اید و آنرا مختص خود دانسته اید در حالیکه ما از طرفداران انقلاب هستیم پس باید رهبر ما نیز باشد . در پی آن پیشنهاد کرد که از این به بعد به ایشان رهبر انقلاب بگویند.

 

دو- بر اساس مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی "عبارت "مطلقه" در اصل 75 قانون اساسی ، به پیشنهاد آقای عبدالله نوری گنجانده شد.آنجا که گفته می شود قوای سه گانه نظام زیر نظر ولایت مطلقه فقیه اداره می شود.

عجب دنیائیست

 

عجب بالا و پائین داره دنیا

 

اسفند 78 را بخاطر دارید.انتخابات مجلس ششم را می گویم . بعد از ماجرای کوی دانشگاه بود.روزنامه ها در اوج بودند.نویسندگان با تمام توان می نوشتند .هر روز یک کتاب جدید در زمینه مسائل سیاسی در می آمد.هاشمی هم کاندید مجلس شده بود.پیروزی اصلاح طلبان قطعی بود.جبهه مشارکت پیشتاز بود.اما گویا همه بسیج شده بودند که ضمن پیروزی در انخابات نگذارند هاشمی رای بیاورد.یک جو روانی شدید ایجاد شده بود.گنجی هر روز مقاله تازه ای در "صبح امروز" می نوشت و در مورد عالیجناب سرخ پوش افشا گری می کرد.شوک کوی دانشگاه ، حکم دادگاه کرباسچی و ماجرای شهرداری و از همه مهم تر سعید امامی و قتلهای زنجیره ای همه و همه به پای رفسنجانی نوشته می شد و به نوعی همه دنبال گرفتن انتقام بودند.

 وعاقبت همین هم شد. شورای نگهبان با باطل کردند چند صندوق و بالا وپائین کردن آرا ، جای علیرضا رجائی منتخب تهران را که نفر سی ام بود با هاشمی عوض کرد . و هاشمی شد " آقاسی". بدنبال آن هاشمی انصراف داد و وارد مجلس نشد.

 

راستی اگر آنروز هاشمی وارد مجلس ششم می شد و مطمئنا رئیس مجلس هم بود الان اوضاع چگونه بود.

اما الآن تمام کسانی که در آن سال، هم وغم خودشان را برای رأی نیاوردن هاشمی صرف کردند امروز ملتمسانه از مردم می خواهند که در خانه نمانند و به هاشمی رأی دهند. با کسانی برخورد می کنم که  از اهمیت انتخابات مرحله دوم و رای به هاشمی می گویند ، کسانی که در این 26 سال به جرات ،  جز فحش و ناسزا به این نظام چیزی نگفته اند.اما حالا فشارچکمه های فاشیسم را بیخ گلوی خود حس می کنند.

 

اینجاست که به حرف خاتمی می رسیم که افراطی گری در همه حال ناپسند است حتی آن زمان که می خواهیم اوضاعی را اصلاح کنیم.

اصلاحات طفل نو پائیست. از نگاه مردم خاتمی کارهائی که نکرد پیش از کارهائی بود که انجام داد.اما او همین طفل نو پا را تا اینجا آورده ، طفلی که اسما شاید هشت ساله باشداما بخاطر برخوردهای مختلف با آن و ایجاد بحران دچار سوء  تغذیه شد ورشد کاملی نکرد.

باید فرصتی پیدا شود تا آنرا تقویت کنیم ، جانی تازه بگیرد روی پای خود بایستد ، تا دوباره دوران آرمانی دیگری شروع شود.با آمدن افراد رادیکالی همچون احمدی نژاد این طفل اگر سر به نیست هم نشود ، بی سرپرست شده ، و در نهایت به بهزیستی سپرده می شود.

 

پس بیائیم در فضائی آرام به هشت سال قبل او فکر کنیم ، به سهم خود تقویتش کنیم ، به معلومات خود بیفزائیم تا در دورانی جدید پایه گذار تفکراتی عمیق و غیر وابسته باشد.

 

زمانی تعیین صلاحیت معین را کف اصلاحات و خواسته های مترقی مردم می دانستند. در واقع از دیدگاه اصلاح طلبان و آنچه اکنون در حال روی دادن است نوعی عقبگرد است.اطلاعیه های حمایت از هاشمی که از سوی مشارکتی ها و مجاهدین انقلاب و حتی شخص دکتر معین صادر شده ، به نوعی تبری جستن از آنچه بر علیه هاشمی در این هشت ساله گفته شده است می باشد.

اما گویا مشارکتی ها با شروطی از هاشمی حمایت کرده اند .محمدرضا خاتمی از توافقی با وی می گوید که در صورت عدم انجام آن از سوی هاشمی افشا خواهند کرد.

 

اما هر چه باشد ، رأی فردا به هاشمی رأی به دفع فاشیسم مذهبی خواهد بود

تجمع مردمی

تازه یک ساعت است که به منزل رسیده ام.امروز قراربود در چند میدان تجمعاتی با حضور افراد سرشناس ، در حمایت از هاشمی برگزار شود.

ساعت 6 عصر میدان ونک بودم.آقای عرب سرخی از سازمان مجاهدین امقلاب در ضلع جنوبی میدان با عده ای در حال گفتگو بود.در طرف دیگر عده ای از هواداران احمدی نژاد با مردم صحبت می کردند.کناری ایستادم و تماشاگر بودم.روزنامه شرق ویژه نامه ای چاپ کرده بود که بین مردم توزیع می شد.مردم کنجکاوانه به این جمعیت گردآمده نگاه می کردند و عده ای هم توقف می کردند و وارد بحث می شدند.

کم کم حضور جمعیت بسیار زیاد شد .مردم در گروههای چند ده نفری با هم بحث می کردند.صحنه جالبی بود.حامیان احمدی نژاد با حرارت از او دفاع می کردند.

حامیان معین با اکراه از هاشمی دفاع می کردند.اکراه از آنجا که وقتی بحثها به انتقاد از عملکرد گذشته هاشمی می رسید آنها هم آنرا تائید می کردنداما باز تاکید می کردند که به هاشمی رای بدهید.

حضور خانمها بسیار پر رنگ بود بگونه ای که در اکثر گروهها یک طرف بحث خانمها بودند.در بین حامیان احمدی نژاد خانمی حضور نداشت.

عده ای جوان که به طرز نمادین و بسیار تابلوئی موهای خود را آراسته وژل زده بودند و خط ریشهای آنچنانی گذاشته بودند و عینکهای آفتابی بسیار شیک، با عکسهای احمدی نژاد ایستاده بودند و در مباحث حضور پررنگی داشتند.اینگونه رفتار مایه خنده بسیاری شده بود.من که کلی خندیدم.

عده ای جوان حزب اللهی ،از طرفداران احمدی نژاد ، توی گرمای هوای امروز تهران با کت و شلوار مشکی در حال مباحثه بودند.پیرمردی این را تذکر داد که شما که پیراهن سفید رو شلوار می انداختید چی شد که تو این هوا با کت و شلوار حضور پیدا کرده اید.

اعلامیه هائی توزیع می شد که از قول احمدی نژاد نوشته شده بود: این یک دروغ بزرگ است که اگر فضای کشور انقلابی شود !! مدیران فقط حواسشان به عقب رفتن روسری خانمها است.

یعنی قرار است فضای کشوردر زمان او انقلابی شود و مدیرانش هم فقط به عقب رفتن روسری خانمها توجه نکنند و به مسائل دیگر هم توجه کنند.

طرفداران احمدی نژاد از عملکرد دو ساله او در شهرداری می گفتند که باعث کسب آرا زیاد او شده و منتقدان او سوال می کردند در استان اردبیل که چهار سال استاندار بود و به گفته خود خوب عمل کرده چرا نفر ششم شده است؟

ساعت 30/9 شب بود و من خسته شده بودم اما مردم هنوز حضور داشتند و با اشتیاق فراوان بحث می کردند.نکته ای که بود اینکه هچگونه در گیری فیزیکی روی نداد.

در حالیکه به عکسهای تبلیغاتی هاشمی در کنار خاتمی! نگاه می کردم، که سنگ فرش میدان ونک را پوشانده بود. به خانه  برگشتم.